جامع شتات جلد 5 صفحه 24

صفحه 24

1- عبارت نسخه: که در همان طهری که طلاق در او گفته می شود و یک طهر حساب می شود.

4- سؤال:

4- سؤال: چه می فرمائید که زید مثلاً عمرو را وکیل کرده که زوجه او را مطلّقه نماید. و عمرو مذکور زوجه مذکوره را مطلّقه نموده. و زید مذکور بعد از چند یوم به آن زوجه رجوع کرده. و بعد در میان زید و زوجه اش، امر به نا خوشی و منازعه کشیده، و زید آن زوجه را گذاشته و به سمت شیراز رفته. و الحال زوجه مذکوره مدعیه است که من غیر مدخوله و باکره ام. در این صورت هرگاه زوجه در ادعای خود صادقه باشد، این طلاق صحیح است یا نه؟-؟ و این رجوع معنی دارد یا نه؟-؟ و به عقد دیگری می تواند در آید یا نه؟-؟

جواب:

جواب: دعوی مسموعه است و لکن باید اثبات کند بکارت را چون امکان دارد.

و اما «مطلق غیر مدخوله بودن»- یعنی آن که در دبر هم به او دخل نکرده است- پس امر در آن مشکل است و عدم تحقق طلاق رجعی در باکره وقتی است که دخول در دبر نشده باشد زیرا که آن چه محقق است نه این است که طلاق غیر مدخوله بائن(1) است که طلاقِ باکره باشد،(2) و دخولی که موجب عدّه است [اعم] از دخول در دبر و قُبل [است].

و لکن ظاهر این است که ادّعای زوجه در عدم دخول در دبر مسموع باشد، چون کسی دیگر بر آن مطلع نمی تواند شد غالباً. شاید قَسَمی متوجّه او بشود و بعد از قسم حکم شود به این که طلاق بائن است و رجوع صحیح نیست. والله العالم.

5- سؤال:

5- سؤال: در سال قبل که حال مدت چهارده ماه می شود که شخصی به نزد مخلص آمده و حقیر را وکیل نموده که زوجه مدخوله او را مطلّقه نمایم در عوض بذل المهر. و زوجه مزبوره هم ملبوس خود را کنده به زوج داده و مخلص را وکیل به خصوص بذل مهر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه