جامع شتات جلد 6 صفحه 291

صفحه 291

1- مطابق رأی مشهور که «مسافت» را معیار می دانند نه «تضرّر» را، عمرو می تواند مانع شود. مگر این که زید همان قنات کهنه را تعمیر کند.

2- این حساسیت ها در مناطق کویری قابل درک است. معروف است که کشاورز کرمانی وقتی که از مزاحمت ها به تنگ می آمده می گفته: یک شاش موش آب داریم آن را هم مزاحم ها تلف می کنند.

3- ظاهراً مراد برّۀ گوسفند است.- و در برخی مناطق ایران، به آبی که با حدّ اقلّ «دبی» باشد که بتوان با آن مزرعه را آبیاری کرد، «بَرِه» می گویند. بدیهی است که مراد این نیست.

زمین او تردد کند و گل بریزد، و امثال آن که عوض آن در حافّۀ نهر غرس اشجار کند، بر صاحب نهر لازم نیست قبول آن. خصوصاً این که این معنی نفع به رفع ضرر در جذب آب و غیر آن ندارد.

48- سؤال:

48- سؤال: هرگاه چاهی بکَنَد در صحرائی از برای احداث قناتی که اراضی که در تحت آن باشد، احیا کند. و آن چاه را اول می کَنَد و اگر آب بیرون آید و قنات را تمام کند، زمین را زرع کند. و چاه را کند و آب هم بر آمد. [اگر](1)

دیگری بیاید و قبل از اتمام قنات و بعد حفر همان بئر، تحجیری بر آن اراضی بکند، آیا ملکیت و اولویّت برای او حاصل می شود یا نه؟-؟

جواب:

جواب: ظاهراً کندن چاه به جهت امتحان (که اگر آب بر آید همان چاه یکی از چاه های قنات باشد و به همان قنات، همان زمین را شرب کند هرگاه آن چاه آب بر آورد) این معنی تحجیر است و او اولی است. و دیگری نمی تواند تحجیر و احیای آن زمین را بکند. و اگر احیا کند هم ملک او نمی شود.

و همچنین: مطلق حفر بئر به قصد احیای زمین، تحجیر است از برای آن زمین.

49- السؤال:

49- السؤال: اذا شُقّ من نهر مباح انهارٌ(2) متعددّۀً، کل منها لشخص. و تلک الانهار بعضها ینتهی الی ارض قلیلۀ تشرب منها و یفضل الماء منها. و بعضها ینتهی الی اراضی کثیرۀ لا یفی بها مائه. و لم یُعلم تقدم بعضها علی بعض. فهل یختصّ ماء النهر الفوقانی بمالک النهر و له اَن یمنع الفاضل عن ارضه، عن مالک التحتّانی؟ او لیس له بل یجب ارساله الی ما تحته؟ و علی الثانی؛ هل یجوز لمالک الفوقانی احیاء ارض اُخری اَلان؟ او احداث طاحونۀ یجری فاضل الماء الیها-؟ او نحو ذلک ام لا؟-؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه