جامع شتات جلد 7 صفحه 148

صفحه 148

ذکر آن چه وارد می آید بر آن در این مقام، ندارد، ما تعبیر می کنیم از این مقام به این که: در بردن میراث وجود یکی از چند چیز در کار است، و عدم چند چیز دیگر. و این در ضمن چند مبحث می شود:

مبحث اول در بیان [اسباب ارث]: و آن چند چیز است که وجود یکی از آن ها در کار است: اول نسب است یعنی میان آن زنده و مرده علاقۀ نسبی باشد. و مراد از نسب این است که میان آن ها علاقه و اتصالی باشد از راه ولادت؛ به این که ولادت یکی از آن ها منتهی می شود به دیگری مثل والدین با فرزند. یا ولادت آن ها منتهی شود به ثالثی مثل دو برادر که منتهی می شود ولادت هر دو به والدین، یا دو بنی عم که ولادت آن ها متصل می شود به اجداد و جدّات. و هکذا..

و شرط است در آن دو چیز: یکی آن که در عرف و عادت آن ها رابه یکدیگر نسبت دهند و خویش گویند. پس هرگاه دو نفر از بنی خالد باشند و یکی فوت شود و هیچکس نباشد که مدعی خویشی باشد و ندانند که آن ها چه نسبت به هم دارند، [ن-]می توانیم گفت که آن ها بنی عم اند چون(1)ولادت

آن ها منتهی به خالد می شود. بل که مجموع بنی آدم منتهی می شود به آدم و حوّا، [لکن] در عرف و عادت بعضی را خویش می گویند و بعضی را بیگانه، پس چنین نسبتی اعتبار ندارد.

و دوم(2) این انتساب به زوجۀ شرعی باشد. پس آن چه از زنای محض، تولد شود، اعتبار ندارد. و این که مجوس را در شریعت ما حکم به وراثت می شود با وجودی که [آن ها] برادر و خواهر را نکاح می کنند، به سبب آن است که در شریعت ما وارد شده که «نکاح هر ملّتی سبب الحاق و انتساب است» هر چند درملّت ما ملحق نشوند. و این از قبیل ولد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه