جامع شتات جلد 7 صفحه 163

صفحه 163

1- وجه تسمیه: مرتد فطری یعنی کسی که از فطرت اسلام برگشته است «ارتدّ عن فطرۀ الاسلام». و مرتد ملّی یعنی کسی که از ملت اسلام برگشته است «ارتد عن ملۀ الاسلام».

2- در نسخه: او را.

3- وسائل، کتاب الحدود، ابواب حد المرتد، ب 3 ح 5.

4- عبارت نسخه: سه وروز با مهلت بدهند.

است. و در شرح لمعه شهید ثانی احتمال الحاق به مرد داده نظر به عموم آن چه وارد شده که «هر کس تغییر دهد دین خود را می کُشند او را» و زن، به دلیل بیرون رفت، و خنثی باقی ماند در تحت عموم. و گفته است که این سخن خوب بود اگر این [ن-]بود که «حدود را به شبهه ساقط می کنند»(1). و به هر حال؛ اظهر عدم الحاق است به مرد. این ها بعض احکام مرتد بود که مقصود بالذات در این جا نبود. و آن چه مقصود بالذات است، حکم میراث است.

بدان: هرگاه مرتدّ وارث مسلمان دارد، میراث او را به او می دهند هر چند دور باشد و وارث کافرِ اقرب از او داشته باشد. و هرگاه وارث مسلمانی ندارد هر چند ضامن جریره باشد، میراث او مال امام است هر چند وارث کافرِ نزدیکی داشته باشد. و این مستثنی است از قاعدۀ پیش که گفتیم که «کفار از یکدیگر میراث می برند». و ظاهراً خلافی در این مسئله در مرتد فطری نیست. و عمده دلیل همان ظاهر اجماع ایشان است.

و اما مرتد ملّی؛ پس اشهر و اظهر در این نیز این است که وارث او امام است. و ظاهراً خلافی در آن هم نیست الاّ از صدوق که ظاهراً در فقیه مخالف است؛ به سبب این که روایت ابراهیم بن عبدالحمید را که دلالت دارد بر این، نقل کرده(2). و از کتاب «مقنع» او هم در مسالک نقل کرده فتوی به مضمون آن را(3). و این حدیث را محقق به شذوذ و نُدرت نسبت داده(4).

و بعضی آن را حمل بر تقیّه کرده اند.

و به هر حال؛ هر چند سند صحیح [این] حدیث، خالی از اعتبار نیست خصوصاً در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه