جامع شتات جلد 7 صفحه 70

صفحه 70

میراث از پدر می برد و به فرزندش می رسد. پدر از او میراث نمی برد، چون مالی ندارد. و این مال که الحال به او رسیده از آن میراث نمی برد. زیرا که میراث مهدوم علیهم از صلب مال است، چنان که گفتیم.

43- سؤال:

43- سؤال: شخصی در طفولیت آمده است در بلدی. و مدت پنجاه سال در این بلد توطّن کرده. و الحال فوت شده و از برای او وارثی نمی دانیم. و خود در حال حیات اقرار می کرد که من کسی را ندارم. آیا واجب است تفحص از وارث او در بلدی که در آن متولد شده یا نه؟-؟و بر فرض وجوب و یأس، چه باید کرد؟ و اگر تصدق باید کرد به کی باید داد؟ و بعد از تصدق، اگر وارثی پیدا شود، ضمانی هست یا نه؟-؟

جواب:

جواب: ظاهر وجوب تفحّص است و به مجرد اقرار او اکتفا نمی توان کرد. و باید آن قدر تفحص کرد که در عرف و عادت اگر کسی می بود، معلوم می شد. و بعد از یأس، اظهر و اشهر لزوم تصدق است. و بهتر است که به اذن حاکم شرع باشد(1).

و مصرف آن هم فقرا است. و اظهر این است که به سادات هم می تواند داد. و هرگاه به فقراء بلد مال، داده شود شاید بهتر باشد. مگر آن که فقرای خارج، احوج باشند. و بعد ظهور وارث در ضمان دو قول است، و اظهر عدم ضمان است.

44- سؤال:

44- سؤال: زینب مُرد و از او مادری مانده و شوهری و دو برادر و دو خواهری. مهر و مال او چگونه قسمت می شود؟

جواب:

جواب: نصف مهر و مال به شوهر می رسد. و ثلث آن ها به مادر [فرضاً](2)

و باقی ردّاً. پس مجموع مال و مهر مناصفه می شود میان آن ها. و برادرها در این جا حاجب مادر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه