جامع شتات جلد 8 صفحه 138

صفحه 138

1- این فتوی مکمل فتواهائی است که در مسئله های شماره 24 و 45 و 48 و 77 و 81 گذشت.

2- پیشتر در یک مورد آمده بود که به «دانگ» تصحیح شد. اما تکرار آن نشان می دهد که در آن زمان «دنگ» هم در زبان ها رایج بوده است. اما بی تردید یک کاربرد عوامانه بوده است. دانگ: می توان گفت «دانگ» با سکون نون، نیز اصیل نیست. زیرا ریشۀ آن «دان» است همان طور که در خوراک مرغ «دان مرغ» گفته می شود. سپس حرف «ه» به آن لاحق شده تا معنی وحدت و «یک» را برساند که «دانه» با فتحه نون، شده است مانند «بار» و «باره». در عربی نیز حرف «-ۀ» به معنی وحدت و تکی، است که درحالت وقف «-ه» خوانده می شود مانند «حَبّ» و «حبّه». در فارسی گاهی این حرف «ه» به «گ» تبدیل می شود به ویژه وقتی که به «ی» نسبت یا مصدریت بچسبد؛ مثل زنده، زندگی. کهنه و کهنگی. در فارسی عدد «شش» مبدأ و مبنای برخی شمارش ها بوده است مانند «جین» که در منقولات ظریف به مجموعۀ ششگانه می گویند و دو برابر آن را «دو جین». بنابر این دانگ در اصل باید دانَگ (با فتحه نون) باشد. همان طور که معرّب آن «دانَق» است، حرف «ه» به «گ» تبدیل شده تا فرقی میان کاربرد آن در اشیاء منقول و متفردات غیر متصل مانند حبوبات و غیره، و میان کاربرد آن در اشیاء اتصال پذیر مانند املاک و اراضی، باشد. و یا حالت مشاع در هر چیز را برساند. اما با پذیرش یک رجعت و برگشت، می توان گفت همان دانگ با سکون نون اصیل است. زیرا ریشه اولیۀ آن «دان» با سکون نون بوده است. و این که معرّب آن دانَق با فتحۀ نون است به این جهت است که عرب ها دو ساکن در کنار هم ندارند، تا چه رسد به سه حرف ساکن در دانگ (الف، نون، و گاف). بحثی بود برای دوستداران ادب.

الله» تقسیم نموده اند. و الان مدعی به هم رسیده که اعیانی دو دنگ از من است و والد شما را حقی نیست. و اعیانی دو دنگ، به دو نفر ورثه رسیده است (1). امروز می باید آن دو نفر متصرفین، قسم به جلاله یاد نمایند؟ یا مجموع ورثۀ اناث و ذکور؟

جواب:

جواب: هرگاه مدعی که دعوی ملک می کند و مطلب خود را به بیّنه نمی تواند اثبات کرد، و ادعای علم بر وارث می کند که شما علم دارید که این ملک مال من است. پس اگر دعوی علم را بر همۀ وراث می کند؛ پس قسم متوجه کلّ ورثه می شود، چون دعوی بر میت است و بر مال او. پس هرگاه همه قسم خورند که ما علم نداریم به استحقاق تو. مدعی مجاب می شود و قسمت صحیح است. و هرگاه جمیع نکول کردند، آن ملک مال مدعی می شود، و قسمت باطل است، و باقی مال را مجدّداً قسمت می کنند.

و هرگاه مختلف شوند؛ پس هرگاه متصرف ملک (که ملک حصّۀ او شده) قسم یاد کرد و دیگران نکول کردند، پس نکول ایشان به منزلۀ اقرار است (از برای مدعی) بر نفس خود و بر غیر خود که متصرف است. و چون به نکول ایشان حق متصرف باطل نمی شود،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه