جامع شتات جلد 8 صفحه 176

صفحه 176

1- الفقیه، ج 3 ص 8 ط دار الاضواء.

استدعی ان تمنّوا علی الجاهلین امتناناً ببسط الدلایل و التوضیح فی الترجیح کما ورد عن الائمۀ الاطهار بالتصریح، ان شئتم. فان لم یرد شیئ من الادلّۀ عنهم علیهم السلام فی هذا الحکم، فما رأیکم فهو المراد. سیمّا فی المسئلۀ الاولی فی اول العریضۀ من الاستحلاف، او غیره، او المصالحۀ. منّوا علینا لانّا لن نرضی بان نکون من الّذین نطق الایۀ بظلمهم، و فسقهم، و کفرهم (1)، و العوام لا یرغبون عنّا و قد ضاق الامر علینا و ضاع العمر بها و فیها. و وعد الخصمان بارسال العریضۀ الیکم.

جواب:

جواب: معنی سؤال اول را نفهمیدم. اگر مراد از منازعه، نزاع «اول وصول ید» باشد (مثل این که شخصی می خواهد مالی را تصرف کند، دیگری به او بگوید که دست مگذار و تصرف مکن که این مال من است)، پس در این جا یدی که شرعاً معتبر است، هنوز متحقق نشده. و «عدم منازع» به این معنی، در حجت بودن البتّه معتبر است. و هرگاه مراد معنی[ای] است که شامل نزاع مدعی بعد از استقرار ید باشد (خواه از این مدعی حالی، یا مدعی قبل از او که دعوی به ثبوت نرسیده) پس شکی نیست که انتفاء منازعه معتبر نیست در تحقق تصرف.

و الحاصل: همین که در وقتی ید بلا منازعی تحقق یافت، آن ید معتبر است شرعاً، و منازع آن محتاج است به اثبات.

و همچنین معنی سؤال دویّم را هم نفهمیدم؛ هرگاه سبب ملکیّتی از اسباب شرعیۀ ناقله هست، دیگر احتیاجی به تمسک به ید نیست. بل که معنی حجّیت همین است که مالی در دست مسلمی است و هر تصرفی که در آن کند، محمول بر صحت است. پس حکم می شود بر آن این که احکام ملک بر آن جاری است، هر چند افادۀ ملکیت نفس

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه