جامع شتات جلد 8 صفحه 41

صفحه 41

1- در آن زمان «حجت» می گفتند و امروز «سند» می گویند.- تمسک. مخفّف «مستمسک» که در ایران رواج داشت. مثلاً می گفتند: فلانی دفتر و دستک و تمسک را آورد.

2- یعنی صغیر که اینک کبیر شده.

زوجه مطالبۀ صداق از زوج می کند، زوج مدعی است که زوجه صداق خود را به من صلح کرده به یک من گندم و صد دینار فلوس. و ورثه می گویند: صلح کرده به شرط این که او را به مکّه ببری و چون شرط به عمل نیامده، صلح باطل می شود. و بیّنۀ دعویین، موجود نیست. چه باید کرد؟

جواب:

جواب: ظاهر این است که در صورت انتفاء بیّنه از طرفین، قول ورثۀ زوجه مقدم است با یمین. چون کلام آن ها معتضد است به استصحاب بقای صداق در ذمّۀ زوج.

و صدور صلح به عنوان «اطلاق» هر چند در نظر ظاهر اوفق است به «اصل» در این مقام و توهّم می شود که هر دو متفق اند بر اصل صلح و ورثه مدعی زیادتی شرط اند، و اصل عدم آن است. و لکن بعد از تأمل ظاهر می شود فساد این کلام، به جهت آن که صلح مشروط هم شیئ واحد است. و اصل عدم اطلاق و [عدم] شرط، هر دو است، و هر دو در «مرتبۀ حدوث» مساوی اند. و اصل عدم هر دو است. و چون زوال صداق از ذمّه، در این مقام موقوف است به احد امرین: یا اطلاق صلح، و یا تحقق شرط. و هیچکدام ثابت نیست بالفرض، پس یقین به زوال صداق، حاصل نشد[ه].

و لکن زوج را باید راضی کرد در آن مقدار عمل که کرده است بر نحوی که حکم شرعی مقتضی آن باشد. والله العالم.

مسائل القضاء و الشهادات من المجلد الثانی

34- سؤال:

34- سؤال: هرگاه مجتهدی نباشد که مرافعه کند و قسم بدهد. آیا می تواند مدعی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه