جامع شتات جلد 9 صفحه 102

صفحه 102

زید «جرید»(1)ی

به خالد می اندازد و می گوید: بگیر که آمد. خالد بی خبر، که جرید می آید و برفکّ اسفل خالد می خورد و یک طرف صورت او را بر هم می شکند؛ به این نحو که سه دندان آسیا را معیوب می کند که یکی از جا کنده می شود و بیرون می آید، و دو تای دیگر از جا کنده شده اما بیرون نیامده. و استخوان زیر دندان هم شکسته شده است. و پوست و گوشت روی آن استخوان هم برداشته شده است. و جراح کار می کند. و آن طرف که شکسته شده است، طرف چپ و استخوان او دندان پائین است. و ته جرید را کل میخ(2)

زده بوده اند.

جواب:

جواب: ظاهر این است که حکم این، لزوم دیه است؛ در بعضی از جراحتها جزماً، مثل شکستن استخوان چانه. و در بعضی علی الاحوط، مثل بیرون آمدن دندان با احتمال قصاص در دندان. چون جرید مزبور التی بوده است که غالباً منشأ این امور می شود. و لکن احتمال ضعیف می شود به سبب عدم قصد موضع خاصّ.

و به هر حال؛ بعد از بنای بر دیه، دیۀ دندان های آسیا هر دندان (اگر پول نقره می دهد که ظاهراً کمتر از همه است، و در صورتِ بنا بر عدم قصاص، اختیار با جانی است) مساوی دویست و پنجاه درهم است که مساوی صد و سی و یک مثقال و ربع، نقرۀ

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه