جامع شتات جلد 9 صفحه 236

صفحه 236

1- در نسخه: اینکه.

2- آن چه در ادلّه مرتد فطری آمده «سلب مالکیت» است مانند میت. نه حجر و محجور.

حرمت دخول، حاصل شده؛ پس آن اولاد در حکم حلال زاده اند.

و اما سؤال از ارتداد در حال غیظ و کج خلقی؛ پس اگر غیظ به حدی است که او را از اختیار و حالت طبیعی، به در ببرد، پس حکم به ارتداد او نمی شود. و دعوی این معنی با امکان آن، هم از او مسموع است. و اما هرگاه قصد آن زن تزویر باشد (یعنی حقیقتاً مرتد نمی شود اما امری که ظاهر آن ارتداد است به عمل می آورد به جهت استخلاص خود از دست شوهر، که می خواهد مفارقت کند. و شوهر او را طلاق نمی گوید. صورت ردّه به عمل می آورد مثل این که پا بر قرآن می گذارد و امثال آن، که وا نماید که من مرتدّ شده ام، و توبه هم نمی کنم تا عدّه منقضی شود. و اگر غیر مدخوله باشد محتاج به عدّه هم نخواهد بود) پس اظهر این است که در صورتی که معلوم باشد که به این قصد شده، این در حکم ردّه نیست. و آن ملعونه فاسق محروم است. و چنین در خاطرم هست که آخوند ملا محمد باقر مجلسی در «رسالۀ حدود و دیات» تصریح به آن کرده باشد.

و اما سؤال از امری که موجب ارتداد می شود: پس بدان که ارتداد، عبارت است از کافر شدن بعد از اسلام. و آن حاصل می شود به این که اقرار کند که «من از دین اسلام به در رفتم». و ظاهر این است که اظهار شک در خدائی خدا، و پیغمبری پیغمبر، هم ارتداد است، بل که ظاهراً خلافی در آن نیست. و [یا](1)

این که اظهار یکی از دین های باطل کند مثل یهودیت و نصرانیت و مجوسیت در حال اختیار. یا سجده کند از برای بت، یا آفتاب، یا ستاره، یا برای مخلوقی به قصد خدائی او. یا انکار کند چیزی را که به بدیهه از دین پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) است؛ مثل وجوب نمازهای پنجگانه، و روزۀ رمضان، و امثال آن. یا زیاد کند در دین چیزی که بدیهتاً نفی آن ثابت است؛ مثل این که نماز

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه