جامع شتات جلد 9 صفحه 69

صفحه 69

1- در این سؤال واژه هائی آمده که باید برای امروزی ها، توضیح داده شود: الف: تفنگ: ظاهراً یک واژۀ فارسی است مرکب از «تف» و پسوند «نگ». زیرا که گلوله را به بیرون تف می کند. مخصوصاً وقتی که باروت خوب کار نمی کند، دقیقاً صدای پف هم می دهد. ب: چاقگیری: این اصطلاح مخصوص اولین نوع تفنگ ها است که آغاز پیدایش آن زمان صفویه است. بعدها به آن «تفنگ سرپر» گفتند و به تفنگ های جدید «پُرتو». تفنگ سرپر را از دهانۀ لوله اش پر می کردند. ابتدا به مقدار لازم باروت و سپس تکه ای چدن یا آهن و سپس تکه پارچه ای یا پنبه ای گذاشته و با «سمبه» محکم فشار می دادند. این عمل را «چاقگیری» می نامیدند. همان طور که دربارۀ قلیان می گفتند «قلیان را چاق کن». ج: دهنه: به آن تکه پارچه یا پنبه نیز «دهنه= دهنک» می گفتند.- گاهی هم به همۀ عملیات پر کردن تفنگ، دهنه می گفتند. د: فتیله: رشته ای کوچک از پنبۀ آلوده به باروت، روی سوراخ ریزی که در ته لوله بود و آن را با واژۀ ترکی «ممه= پستان» می نامیدند، می گذاشتند. فتیله را آتش می زدند، حرارت به باروت می رسید و شلیک می شد. در زمان میرزا(ره)- اوایل قاجاریه- دو نوع تفنگ جدید آمده بود: نوع اول همان تفنگ سرپر بود که به جای فتیله با چاشنی کار می کرد. نوع دوم تفنگِ «فشنگ خور» که توپر نامیده می شدند. معنی فشنگ هم از معنی تفنگ، روشن می شود که ترکیبی از «فش»- فشفشه- و پسوند «نگ» است. نظر به این که برخی از پسوندها (مانند «یز»، «یک» و «نگ») در زبان های آریائی- ایرانی و اروپائی- مشترک هستند، برخی ها گمان کرده اند که این اصطلاحات همگی فرنگی محض هستند.

و آتش. و از جملۀ آن شمرده اند که تیری به جانب کسی بیندازد به قصد قتل و او را بکشد. و امثال آن.

و چون قتل منقسم می شود به: عمد، و شبه عمد، و خطاء. و هر یک از اینها به عنوان مباشرت می شود، و به عنوان تسبیب می شود. پس احکام هر یک در آن ها جاری می شود. و در بعضی صور، قصاص لازم می آید و در بعضی دیه. و در بعض صور آن دیه در مال آن شخص لازم می شود، و در بعضی بر عاقله. پس اولاً بیان کنیم معنی اقسام قتل را، بعد از آن متوجه مواضع دیه می شویم:

بدان که: قتل عمد آن است که آن فعلی که قاتل نسبت به مقتول میکند، عمداً بکند و قصد قتل هم داشته باشد. مثل آن که به قصد قتل، کارد به شکم کسی فروکند. یا به قصد قتل او را در خانه محبوس کند تا بمیرد (به نحوی که گفتیم)، که در صورت اول مباشرت است، و در صورت دوم تسبیب و در حکم قتل عمد است. [و یا] آن که به قصد قتل نزند لکن به آلتی او را بزند که غالباً کشنده باشد. و در این ها همه، قصاص لازم است.

و اما شبه عمد: پس آن است که آن فعل را نسبت به او عمداً می کند لکن قصد قتل ندارد و آن آلت هم کشنده نیست غالباً. مثل این که کسی را از برای تأدیب به آلت غیر قتّاله بزند و اتفاقاً آن شخص بمیرد. در این جا قصاص نیست، بل که دیه لازم است در مال قاتل.

و اما قتل خطا: پس آن است که فعلی از او صادر شود نسبت به دیگری که منشأ قتل او شود و لکن نه مقصود او زدن او بود و نه قتل او. مثل آن که کاردی انداخت که محارب خود را بکشد، او گریخت و دیگری بر سر کارد او آمد، و بدون قصد کارد بر او

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه