جامع شتات جلد 9 صفحه 78

صفحه 78

1- الفقیه، ج 4 ص 54 (ب 18 ح 1) حدیثی است طولانی. باسند دیگر: وسائل، ابواب دیۀ الشجاج و الجراح، ب 2 ح 3.

2- شرح لمعه، ج 10 ص 282- کلانتر.

یعنی ملاحظۀ پوست و گوشت بریدن، و به استخوان رسیدن و امثال آن را می کنند. و مطلق عمق را اعتبار نمی کنند، به جهت آن که گاه هست به سبب لاغری و چاقی تفاوت بسیار حاصل می شود. و هرگاه دیه خواهند بگیرند، دیۀ جراحات دست، نصف دیه جراحات رأس است. چنان که اصل دیۀ دست، نصف دیۀ سر است. و این زخم را که به استخوان برسد «موضحه» می گویند. و دیۀ موضحه نیز پنج شتر است. پس دیۀ موضحۀ دست، دو شتر و نیم خواهد بود. و مراد از شتر مثال است و به همان ملاحظه از سایر افرادِ دیه از دینار و درهم و گوسفند، ملاحظه می شود.

و اما دیۀ شَل شدن انگشتان: پس آن دو ثلث دیۀ آن ها است. و دیۀ هر انگشت عشر دیه کاملۀ انسان است، علی الاشهر الاظهر. که این جا بیست شتر می شود.

و اما دیۀ بریدن کف دست: پس آن نیز اگر اندکی گوشت را بریده است، یک شتر است. و اگر بسیار در گوشت نشسته، دیۀ آن یک شتر و نصف است.

15- سؤال:

15- سؤال: هرگاه ظالمی امر کند به ملازم های خود که چشم کسی را بیرون بیاورند. آیا قصاص و دیه متوجه کیست؟

جواب:

جواب: هرگاه آن ملازم، مکرَه نباشد و به اختیار خود آن کار را بکند، قصاص بر او است. و هرگاه امر به دیه هم منجر شود، بر اوست. و اما هرگاه مکرَه باشد؛ پس قصاص و دیه متوجه آمر است، به جهت آن که آن چه فرموده اند که «تقیّه در دماء نیست»، مراد قتل نفس است، که در صورتی که اکراه کنند کسی را بر قتل نفس، جایز نیست قتل هر چند خودش را بکشند اگر او را نکشد. و در قتل نفس قصاص و دیه با مباشر است. و آمر را حبس می کنند تا در حبس بمیرد. چنان که خلافی نیست در عدم تحقق اکراه در قتل نفس.

[و] هم ظاهراً خلافی نیست در تحقق آن در ما دون نفس، بل که اجماعی است. چنان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه