جامع شتات جلد 10 صفحه 33

صفحه 33

1- آیه 7 سورۀ زمر.

2- در نسخه: و عیبی.

3- و اگر حمل کنیم بر علم، تفویض لازم می آید. و این مستلزم خروج بخشی از حوادث (اعمال انسان ها) از حکومت و سلطۀ الهی است. پس فرار از جبر نباید موجب سقوط در تفویض باشد که «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ بَلْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْنِ» از اصول مسلم مکتب قرآن و اهل بیت(علیه السلام) است. فرمایش میرزا(ره) تمام نیست و بندۀ حقیر گمان می کنم که جان مطلب را در کتاب «دو دست خدا- قضا و قدر» بیان کرده ام.

4- شگفت است؛ محقق قمی(ره) با این بیان «افعال ارادی انسان» را کاملاً از قلمرو حاکمیت خدا خارج کرده و کاملاً انسان را در افعال ارادی خودسر و به سر خود رها شده، می انگارد. و این عین «تفویض» است که معتزله به آن معتقد هستند. و مسئله خیلی دقیق، ظریف و پیچیده است، که باید از سقوط به باور اشعریان از یک طرف، و از سقوط به باور معتزلیان از طرف دیگر، بر حذر بود. و شرح این مطلب در همان کتاب.

5- همین امور نیز دربارۀ انسان، خارج از «امر بین امرین» نیست. و نباید دست روی دست گذاشت و به انتظار رزق قضائی الهی نشست. و اساساً جرّاحی میان افعال و رفتارهای انسانی، محال است و همگی مشمول امر بین امرین هستند.

پس رضای به کفر، به معنی این که چون حق تعالی حکم کرده و ارادۀ لازمه کرده که فلان کس کافر باشد [پس کفر او] لازم است، صحیح نیست. و رضای به کفر به معنی رضای به علم الهی که فلان کس کافر (هرگاه خواهد) شد، هم بی معنی است. پس منافاتی میان آیات و اخبار نیست. و تفصیل کلام مقامی دیگر دارد.

پس صحیح است که خدا راضی به کفر بندگان نیست. هر چند عالم است که ایشان کافر می شوند به اختیار خود(1).

25- سؤال:

25- سؤال: بیانات و تأویلات صاحب وافی در خصوص احوال موتی، و عالم برزخ، و عذاب قبر، و منکر و نکیر، حق و واقع است یا نه؟-؟

جواب:

جواب: این تأویلات باعث اضلال قاصرین، و از بابت تلاعب به دین مبین است. و هرگاه شبهه در حق صاحب این تأویلات راه نداشته باشد، مظنۀ تکفیر صاحب آن خواهد بود. زنهار که پیرامون آن ها نگردید. والله العالم.

26- سؤال:

26- سؤال: نکته در وضع ظاهر موضع ضمیر در این آیه شریفه چه چیز است؟: «حَتَّی إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَهٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها»(2).

جواب:

جواب: ذلک لانّ المقصود بالذات (والله یعلم) لعلّه بیان حال اهل القریۀ. و انّ الغرابۀ حصل لموسی انّما کان لاجل کون الاهل غیر مقبلین للاحسان، و مع ذلک فالخضر اَقام جدارهم. فکان غرض الخضر ملاقات اهل القریۀ لظهور هذا الامر، لانفس القریۀ. فعلی هذا اذا قیل «استطعماهم» یصح، و لکنّه لا یفید ورود القریۀ ایضاً. لانّ «اهل القریۀ» قد یطلق علی اهلها مع کونهم فی قریۀ اخری. و مع الاضافۀ الی الضمیر یحصل الاشعار

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه