کاوشی در اصول عقاید صفحه 284

صفحه 284

یک - حدیث «دار»

از امیرمؤمنان (ع) روایت شده که فرمود:

چون آیۀ «خویشان نزدیک خود را هشدار بده» نازل شد، پیامبر خدا (ص) مرا نزد خود خواند و فرمود: «ای علی، خداوند مرا فرمان داده که نزدیکان خویش را انذار کنم. . . یک صاع خوراک آماده کن. . . و فرزندان عبدالمطلب را نزد من گردآور. . .» . پس من آنچه را حضرت (ص) فرمود، انجام دادم و آن جماعت را دعوت کردم.

پیامبر (ص) شروع به سخن گفتن کرد و فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب، به خدا سوگند که من میان عرب، جوانی را نمی شناسم که تحفه ای برتر از آنچه من برای شما آورده ام، آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را برای تان آورده ام. خداوند مرا امر کرده تا شما را به آن دعوت کنم. کدام یک از شما، مرا در این امر یاری می کند، تا برادر و جانشین و خلیفۀ من میان شما باشد؟»

حاضران، از پاسخ گفتن به درخواست پیامبر خدا (ص) بازماندند و من که در آن هنگام کم سن و سال بودم، گفتم: «ای پیامبر خدا، من شمار را یاری می کنم» .

پیامبر خدا (ص) پشت گردن مرا گرفت و فرمود: «این، برادر، وصی و خلیفۀ پس از من بین شماست. از او بشنوید و اطاعتش کنید» .

جماعت به خنده افتادند و به ابوطالب گفتند: «می گوید گوش به حرف فرزندت بدهی و از او اطاعت کنی!» (1)

این حدیث از امیرمؤمنان (ع) و بسیاری از مورخان، مفسران و رجال حدیث از شیعه و اهل سنت، با مضامین شبیه به هم نقل شده است؛ همچنین به صورت روایات مرسلی


1- الکامل فی التاریخ، ج١، صص5٨5 و 5٨6: امر کردن خدای متعال، پیامبرش را به اظهار دعوت؛ تاریخ طبری، ج١، صص54٢ و 54٣؛ شرح نهج البلاغه، ج١٣، ص٢١٠؛ تفسیر ابن کثیر، ج٣، ص٣5٢؛ البدایه و النهایه، ج٣، ص4٠: باب امر خداوند به تبلیغ رسالت؛ به همین شکل طبری در تفسیرش، ج١٩، ص١٢٢ آن را آورده است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه