علل الشرائع جلد1 صفحه 298

صفحه 298

وانگذارده بلکه برای آنها امامی قرار داده تا افعال صحیح آنها را تصحیح کرده و شک آنها را به یقین مبدّل نماید، چطور می شود تمام این مخلوقات را در حیرت و شک و اختلاف گذارده و برای آنها امام و پیشوایی معیّن نکرده باشد تا در وقت حیرت و تردید و اختلاف به او مراجعه نموده و او حیرت آنها را برطرف و تردید و شکّشان را به علم و اختلافشان را به اتّفاق مبدّل نماید.

هشام می گوید: کلام من به این جا که رسید عمرو بن عبید ساکت شد و چیز دیگری به من نگفت، سپس توجّهی به من نمود و گفت: تو هشام هستی؟

گفتم: خیر.

گفت: تو را به خدا سوگند می دهم آیا هشام هستی؟

گفتم: خیر.

گفت: آیا از همنشینان با او هستی؟

گفتم: خیر.

گفت: پس از اهل کجایی؟

گفتم: از اهل کوفه می باشم.

گفت: پس

حتما هشام می باشی، سپس مرا به خود چسبانید و در مجلس خویش نشاند و از جایی که نشسته بود و داد سخن می داد کناره گرفت و تا من نشسته بودم سخنی نگفت.

امام صادق علیه السّلام خندیدند سپس فرمودند:

ای هشام این بیان را چه کسی به تو تعلیم نموده؟

هشام می گوید: عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا بر زبانم این طور جاری شد.

حضرت فرمودند: ای هشام به خدا سوگند این تقریر در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است.

باب صد و پنجاه و سوّم سرّ این که زمین از حجّت خدا بر خلائق خالی نباید باشد

حدیث (1) پدرم رحمه اللَّه علیه فرمود: سعد بن عبد اللَّه، از احمد بن محمّد بن عیسی، از محمّد بن سنان، از نعمان رازی، وی می گوید: من و بشیر دهّان خدمت امام صادق علیه السّلام نشسته بودیم، حضرت فرمودند: وقتی نبوّت آدم علیه السّلام منقضی شد و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه