علل الشرائع جلد1 صفحه 62

صفحه 62

ابی عبد اللَّه، از بزنطی، از ابان بن عثمان «1» از کسی که ذکرش نموده، از مجاهد «2»، از ابن عبّاس، وی می گوید:

اسب های عربی در سرزمین های عرب وحشی و رمنده بودند و زمانی که

جناب ابراهیم و اسماعیل علیهما السّلام پایه های خانه خدا را بنا نهاده و بالا بردند حقّ عزّ و جلّ خطاب به ابراهیم فرمود:

من گنجی را به تو داده ام که به احدی پیش از تو نداده ام.

ابن عباس می گوید:

حضرت ابراهیم و اسماعیل هر دو از بیت خارج شده تا بالای کوه جیاد «3» برآمدند و سپس فرمودند:

ألا، هلا الا، هلم پس از طنین این صدا در فضاء هیچ اسبی در سرزمین عرب نبود مگر آن که بحضور جناب ابراهیم علیه السّلام رسیده و در مقابل آن جناب فروتنی و خضوع کرده و سر بر زمین نهاد و به همین جهت اسب ها را عرب جیاد نامید و پیوسته اسب ها آنجا بودند تا حقّ تعالی آنها را خواند که به نزد صاحبانشان برگردند و وضع به همین منوال بود تا زمان سلیمان فرا رسید و آن حضرت اسب ها را اتخاذ نمود و وقتی آن حیوانات حضرت را به خود مشغول نمودند آن جناب امر فرمود:

که ساق ها و گردن آنها را با شمشیر زدند و پیوسته از آنها گردن می زدند و پی می کردند تا چهل اسب باقی ماند. «4»

باب سی و ششم سرّ این که ابراهیم علیه السّلام آرزوی مرگ نمود بعد از آن که از آن کراهت داشت

حدیث (1) پدرم رحمه اللَّه علیه فرمود: سعد بن عبد اللَّه از احمد بن محمّد بن عیسی، از


______________________________
(1)- ابان بن عثمان الاحمر البجلیّ، کشی می گوید او از ناووسیه است ولی در عین حال از اصحاب اجماع می باشد
(2)- مجاهد بن العلا الکوفی، وی به فرموده ممقانی در رجال امامی و مجهول الحال می باشد
(3)- جیاد بکسر جیم که ضبط دیگر آن «اجیاد» بفتح همزه و سکون جیم است جمع «جید» بمعنای گردن می باشد و آن کوهی است در مکّه
(4)- در من لا یحضره

الفقیه از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که روزی وقت عصر حضرت سلیمان مشغول عرض اسبان گردید تا آفتاب فرو رفت و فضیلت نماز عصر از سلیمان فوت شد پس سلیمان امر کرد فرشتگان موکّل آفتاب آن را برگردانند و پس از ردّ شمس سلیمان وضو ساخت و نمازش را اداء نمود و حاصل این روایت آن است که در زمان سلیمان وقت نماز عصر ممتد بود به طوری که بعد از غروب آفتاب نیز می توانستند آن را اداء نمایند امّا قبل از غروب وقت فضیلت آن بود و بعد از غروب وقت اضطراری آن محسوب می شد و سرگرم شدن جناب سلیمان به دیدن اسبان او را از دریافت فضیلت نماز عصر بازداشت لذا ردّ شمس نمود تا فضیلت آن را درک کند.

علی بن ابراهیم در تفسیر فرموده: جناب سلیمان اسب را بسیار دوست می داشت و همیشه می فرمود که اسبان را از نظر او بگذرانند روزی اسبان از نظرش گذشتند و وی چنان مشغول دیدن آنها گردید که آفتاب به حجاب شب فرو رفت و نماز عصر او فوت گردید از این جهت قرین غم و الم گردید و از حقّ سبحانه استدعای ردّ شمس نمود تا نماز عصر را به وقت خود بخواند و بعد از آن اسبان را طلبید و از غصه ای که داشت برخی را پی کرد و بعضی را گردن زد چنانچه حقّ تبارک و تعالی می فرماید: (فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ).

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه