علل الشرائع جلد1 صفحه 83

صفحه 83

غلامان می گویند: جام سلطان را گم کرده ایم و نمی گویند آن را شما سرقت کرده اید زیرا جام را اهل کاروان برنداشته بودند تا اطلاق سارق به آنها صادق باشد ولی در این آیه رسما به آنها نسبت سرقت داده می شود و آن صرفا به این اعتبار است که ایشان یوسف علیه السّلام را از پدرشان سرقت کرده بودند.

باب چهل و چهارم سرّ گفتار یعقوب علیه السّلام به فرزندانش: یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ

حدیث (1) مظفّر بن جعفر بن مظفّر علوی رضی اللَّه عنه می گوید: جعفر بن محمّد بن مسعود، از پدرش، از محمّد بن

ابی نصر، از احمد بن محمّد، از عبّاس بن معروف، از علی بن مهزیار، از محمّد بن اسماعیل، از حنان بن سدیر، از پدرش، وی می گوید: محضر امام ابی جعفر علیه السّلام عرضه داشتم:

بفرمایید: این که جناب یعقوب علیه السّلام به فرزندانش فرمود: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ (بروید از یوسف و برادرش بنیامین تفحّص کنید) آیا وی با این که مدّت بیست سال از یوسف جدا شده و از شدّت حزن و گریه نور چشمانش رفته بود می دانست که وی زنده است و از دنیا نرفته که به ایشان تفحّص و تجسّس را تکلیف نمود؟

امام علیه السّلام فرمودند: بلی او آگاه و عالم بود که وی زنده است.

عرضه داشتم: چگونه دانست که یوسف زنده است؟

امام علیه السّلام فرمودند: در وقت سحر یعقوب علیه السّلام دعاء کرد و از خدا خواست که ملک الموت نزدش حاضر شود، پس ملک الموت (تریال) حاضر شد و عرض کرد چه حاجت داری؟

یعقوب فرمود: آیا ارواح را اجتماعا و دسته جمعی قبض کردی یا جدا جدا و به طور علیحده؟

ملک الموت عرض کرد: هر روحی را جدا و علیحده قبض کردم.

یعقوب فرمود: آیا به روح یوسف برخورد کردی؟

ملک الموت عرض کرد: خیر.

امام علیه السّلام فرمودند: در این جا بود که یعقوب فهمید پس یوسف زنده است لذا به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه