- جلد اول 1
- مقدمه 1
- [تشکر از بانی نشر] 1
- شرح واقعه مشرف شدن 1
- ترجمه مختصری از شرح حال مؤلف و مقام والای أو 1
- اشاره 10
- فائده أولی در فضیلت علم و علماست 10
- [مقدمه ] 10
- فائده دویّم در وجوب طلب علم است 16
- فائده سیّم در علومی است که تعلم آن لازم است یا مستحسن 19
- فائده چهارم در بیان علوم اهل بیت حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیهم 28
- فائده پنجم وجوب رجوع است در همه علوم به ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم 38
- فائده ششم در اوصاف علمای دینی است که از ایشان اخذ علم توان نمود 40
- فائده هفتم در بیان اختلاف أخبار و جمع میان اینهاست: 51
- فائده هشتم در اجازه است 59
- فائده نهم در تعلیم و تعلم و آداب آن و ثواب آنست. 70
- فائده دهم در مذمت اجتهاد و آراء باطله است: 80
- دویم خبر محفوف به قرینه است 91
- فائده یازدهم در اصطلاحات حدیث است 91
- اوّل خبر متواتر 91
- اشاره 91
- سیم خبر واحد است، 92
- و ایضا خبر واحد منقسم می شود به اقسام بسیار نزد عامه، 93
- پنجم ضعیف است: 95
- اما موافق اصطلاح متأخرین از زمان علامه، 95
- چهارم خبریست: که یک ممدوح داشته باشد یا بیشتر و یک موثق بد مذهب 95
- اول صحیح: 95
- اشاره 95
- سیم موثق: 95
- دویم خبر حسن است: 95
- فائده دوازدهم بدان که علم بهترین عبادات است: 99
- اشاره 99
- دویم: قوانین 111
- سیم: اخبار از مغیباتش از اخبار انبیا و سلف، 111
- چهارم: اخبار از مغیبات آینده اش 111
- اول: فصاحت الفاظش 111
- وجوه اعجاز قرآن بسیار است: 111
- پنجم: اشتمال قرآنست بر علوم اولین و آخرین 112
- ششم: اشتمال قرآنست بر شریعت مقدسه 113
- هشتم: آن که هر چند بیشتر خوانند رغبت به آن بیشتر می شود 113
- هفتم: خواص سور و آیات قرانی است 113
- [مقدمه المؤلف ] 116
- در شروع بشرح کتاب من لا یحضره الفقیه 116
- [توضیح معنای بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم ] 116
- [خطبه المؤلف ] 129
- [آیات مربوط به آب ] 183
- اشاره 183
- [باب المیاه: و طهرها و نجاستها] 183
- [آب پاک و پاک کننده است ] 185
- [استعمال آب مشکوک اشکالی ندارد] 189
- [بیان مقدار کر] 190
- [طهارت با آب گلاب ] 194
- [وضو ساختن به آبی که به آتش گرم شده باشد اشکالی ندارد] 196
- [میته و خون و بول و عذره و خمر آب را نجس می کند] 196
- [قی ء طاهر است ] 201
- [سؤر حلال گوشت پاک است ] 202
- [اگر سگی در آب افتد، یا از آب بخورد] 204
- [اگر وزغ در ظرفی افتد یا داخل شود و بیرون آید آن آب را باید ریخت.] 204
- [آبی که خود به خود گندیده باشد] 206
- [آبی که گربه از آن خورده باشد] 206
- [وضو ساختن از سؤر یهودی و نصرانی و ولد الزنا] 207
- [آبی که در آن اسب، و استر، و الاغ، بول می کنند و سگان از آن می خورند، و جنب در آنجا غسل می کند] 210
- [طهارت از بول در بنی اسرائیل ] 211
- [پوست خوکی که او را دلو کنند و آب بکشند] 213
- [وضو ساختن از بازمانده جنب و حائض ] 214
- [وضو یا غسل از آبی که متغیر باشد به نجاست ] 214
- [اگر شخصی داخل حمام شود و ظرفی نداشته باشد که از آنجا آب بردارد] 215
- [وضو ساختن از بازمانده آب وضوی جماعت مسلمانان ] 217
- [جایز نیست وضو و غسل کردن به غساله حمام ] 219
- [اگر مسلمانی در حمام با ذمی مجتمع شوند اول مسلمان غسل بکند] 219
- [آبی که در حمام جمع می شود از آب غسل مردم اگر به جامه رسد] 220
- [آبی که که شخصی به آن آب وضو ساخته باشد] 221
- [وضو ساختن از آبی که از اعضای وضو ریخته باشد] 221
- [آبی که مرغ خانگی از آن خورده باشد آیا نجس است چون عذره می خورد] 224
- [سؤر حیوان حلال گوشت ] 224
- [اگر شخصی خون از بینی او بیاید پس بتکاند آن را پس آن خون قطره ها خرد شود و به ظرف برسد] 225
- [وضو با آبی که از آن خورده باشد باز یا چرخ یا شاهین ] 225
- [ماکیان و مرغ پرنده و امثال اینها هر گاه بر عذره راه روند و پای اینها نجس شود] 226
- [اگر در مشک بزرگ آب موشی بیفتد] 226
- [اگر موشی یا غیر آن از حیوانات در چاه آبی بیفتد و بمیرند و از آن آب خمیر کنند] 228
- [اگر موشی در خم روغن یا عسل یا آرد بافتد] 229
- [اگر موشی داخل خمی از روغن شود و موش را درآورند پیش از آن که بمیرد] 230
- [وضو ساختن از حوضهائی که در آنجا بول می کنند] 231
- [موش و سگ هر گاه از نانی بخورند یا بو کنند] 231
- [وضو ساختن از نبیذ] 232
- [جایز نیست وضو ساختن به شیر] 232
- [اگر شخصی غسل کند از گودی که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد] 232
- [آب استنجاء] 234
- [اگر حیوان مرده در آب روان باشد] 236
- [آب ایستاده که مردار در آنجا باشد] 237
- [باکی نیست که جنب دست در اندرون خم کند و بدست آب از آنجا بردارد] 238
- [ترشح آب غسل جنب ] 238
- [کسی که جنب شود در سفری و یافت نشود مگر برف ] 238
- [انسان ] 239
- [مرد و زن از یک ظرف غسل کنند] 239
- [منزوحات بئر] 239
- [اگر موشی در چاهی افتد و بمیرد و از هم نپاشد] 243
- [اگر الاغی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر سگی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر مرغ خانگی یا خروس یا کبوتر در چاه بمیرد] 245
- [اگر گربه در چاه افتد] 245
- [اگر شتر یا گاو نری در چاه بمیرد] 246
- [اگر چند قطره خون در چاه ریزد] 246
- [مردی که بالغ باشد در چاه بول کند] 247
- [اگر کودکی که غذای او بر شیرش غالب باشد بول کند در چاه ] 247
- [اگر در چاه افتد زنبیلی از فضله آدمی ] 248
- [در حریم چاه ] 249
- [هر گاه عذره آدمی در چاه افتد] 249
- [هر گاه چیزی در چاه افتد و بوی آب را متغیر سازد] 252
- [وضو با آب گرم ] 254
- [وضوی با آب نجس ] 255
- [اگر قطره خمر یا نبیذ از شرابهای دیگر در خمیری افتد] 255
- [غسل جنابت در باران ] 256
- [وضو با سؤر موش ] 257
- [اگر وزغ در چاه افتد از آن سه دلو آب می کشند] 258
- [حکم وقوع سرگین در چاه ] 262
- [اگر گوسفندی یا چیزی که در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بمیرد] 262
- [چاهی که داخل می شود در آن چاه آب راه و در آن آب هست بول و عذره آدمی و بولهای حیوانات ] 263
- [جایز نیست که شخصی بول کند در آب ایستاده ] 265
- اشاره 266
- باب ارتیاد المکان للحدث و السّنّه فی دخوله و الاداب فیه إلی الخروج منه 266
- [حضرت رسول از همه کس احترازش از بول بیشتر بود] 266
- [بول کردن در آب ایستاده سبب فراموشی است ] 266
- [دعای هنگام وضو] 267
- [و هرگز کسی مدفوع پیامبر را ندید] 270
- [آداب تخلی ] 271
- [مواضع کراهه تخلی ] 278
- [اکرام کردن نان ] 281
- [نهی فرمودند که شخصی بول کند در هوا از پشت بام یا جای بلندی ] 283
- [استنجا به دست راست کردن از جفاست ] 284
- [غسل در میان آن خانه که در آنجا بول می کنند] 284
- [هر گاه شخصی خواهد که استنجا کند چگونه بنشیند] 286
- [هر گاه شخصی بول کند دست راست خود را به ذکرش نرساند] 287
- [بسیار نشستن و مکث کردن در ادب خانه سبب بواسیر است ] 287
- [ذکر هنگام تخلی ] 288
- [ذکر اللَّه حسن علی کل حال ] 290
- [جایز نیست کسی داخل خلا شدن با انگشتری که بر آن اسم خدای تعالی باشد] 296
- [هر گاه انگشتری داشته باشد که نگینش از سنگ ریزه چاه زمزم باشد در حال استنجا از دست بیرون آورد] 297
- [چون فارغ شود و قضای حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوند را] 298
- [جایز نیست استنجا به سرگین و استخوان کردن ] 299
- [استنجای غایط آنست که سه سنگ پاک بمالند] 299
- [اولین استنجاء به آب ] 300
- [مقدار استنجاء] 302
- [کسی که نماز کند و بعد از نماز به خاطرش رسد که استنجا بول نکرده بود] 308
- [کسی که فراموش کند استنجای غایط را تا نماز کند] 309
- [استنجاء غایط به سنگ و کهنه و کلوخ ] 310
- [مکروه است حرف زدن در حالت بول و غایط] 311
- [مبالغه در شستن مطلوب است ] 312
- [جایز نیست قضای حاجت در سایه ای که قافله در آنجا منزل می کند] 313
- [کسی که بول او منقطع نشود] 315
- [کسی که بول کرده باشد و غایط نکرده باشد استنجای غایط بر او واجب نیست ] 316
- [حضرت را صلوات اللَّه علیه که از خواب بیدار می شدند پس وضو می گرفتند] 317
- [کسی که وضو بسازد و بعد از آن بادی از او بیرون آید] 317
- باب اقسام الصلاه 318
- اشاره 318
- [نماز سه جزو دارد] 318
- اشاره 318
- باب وقت وجوب الطهور 318
- [آیات ] 318
- باب فرایض الصلاه 324
- [روایات ] 324
- [واجبات نماز هفت است ] 324
- باب افتتاح الصلاه و تحریمها و تحلیلها 324
- اشاره 325
- [غسل یک صاع آب و از جهت وضو یک مد آب می باید] 325
- باب مقدار الماء للوضوء و الغسل 325
- [رسول خدا با زوجه خود با پنج مد آب که در یک ظرف بود غسل کردند] 331
- [ناچار است در وضو از سه کف آب ] 332
- باب صفه وضوء رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: 333
- اشاره 333
- [نحوه وضوی پیامبر از زبان امام باقر ع ] 335
- [مسح بر نعلین عربی ] 346
- [وضوی حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله یک بار یک بار بود] 347
- [احادیث دو مرتبه ] 351
- [تجدید وضو] 359
- باب صفه وضوء امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه: 361
- اشاره 361
- [وضوی امیر المؤمنین از زبان امام صادق ع ] 361
- [امیر المؤمنین در وضو از کسی کمک نمی گرفت ] 375
- [حضرت امیر المؤمنین وقتی که می خواستند که وضو بسازند این دعا می خواندند] 377
- [امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مسح کشیدند بر نعلین عربی ] 377
- اشاره 378
- [بیان حد اعضای وضو] 378
- باب حد الوضوء و ترتیبه و ثوابه: 378
- [بیان ترتیب اعضاء وضو] 389
- [جایز نیست مسح کشیدن بر عمامه و کلاه ] 398
- [هر گاه زن وضو سازد مقنعه خود را بردارد] 405
- [ثواب الوضوء] 408
- [باکی نیست که شخصی به یک وضو نمازهای شب و روز را به جا آورد] 411
- [ثواب وضو] 412
- باب السواک: 415
- [تأکید بر مسواک ] 415
- اشاره 415
- [رعایت حق زنان ] 416
- [مسواک و حجامت و خلال ] 417
- [در مسواک کردن دوازده فاید اخروی و دنیوی هست ] 430
- باب عله الوضوء: 431
- باب حکم جفاف بعض الوضوء قبل تمامه 438
- اشاره 443
- [نماز بدون وضو حرام است ] 443
- باب فی من ترک الوضوء او بعضه او شک فیه 443
- [هشت کسند که نماز ایشان مقبول الهی نیست ] 444
- [کسی که بی وضو نماز کرده باشد از روی فراموشی ] 446
- [شخصی که در حال وضو می ماند جزوی از روی او که آب به آن نرسیده باشد] 454
- [هر گاه فراموش کنی مسح سر را] 455
- [کسی که بعد از وضو شک در اعضاء وضو کند] 457
- [کسی که یقین در وضو و حدث داشته باشد و نداند که کدام یک پیشتر است ] 458
- [ناقض وضو آن چیزی است که از دو طرف زیر بیرون آید] 464
- اشاره 464
- باب ما ینقض الوضوء 464
- [کسی که ناخنهای خود و شارب موی سر و ریش بگیرد اینها وضو را نمی شکند] 469
- [شخصی که بخواب رود نشسته آیا بر او وضو واجبست ] 471
- [خواندن شعر وضو را نمی شکند] 471
- [بوسیدن، و دست به بدن زن مالیدن و در دست مالیدن به فرج ایشان وضو نیست ] 472
- [در باره سلس البول ] 473
- [حکم رطوبت مشتبه ] 474
- باب ما ینجس الثوب و الجسد 477
- [مذی سبب وضو نیست و جامه را نجس نمی کند] 477
- اشاره 477
- [آبهائی که از انسان خارج می شود] 478
- [لباس نجس انسان را جنب نمی کند] 479
- [حکم عرق جنب از حرام ] 481
- [حکم عرق زن حائض ] 481
- [شخصی که محتلم شود و جامه اش نجس شود و جامه دیگر نداشته باشد] 482
- [جامه که نجس شده باشد به بول اگر آن را در آب روان بشویند یک مرتبه آن را می شویند] 482
- [حکم پاک کردن فرش و امثال آن ] 485
- [شک و وسواس در خروج بول ] 486
- [حکم آب استنجا] 486
- [زنی که یک لباس بیشتر ندارد] 486
- [حکم بول چهارپایان و دیگر حیوانات حلال گوشت ] 487
- [حکم آثار نجاست پس از شستن ] 491
- [خون کمتر از درهم ] 492
- [حکم شک در نجاست ] 495
- [حکم خون غیر جهنده ] 496
- [حکم نجاست غیر مسری ] 497
- [نجاست آن چه نماز در آن تمام نیست ] 497
- [نماز کردن در جامه که شراب به آن ریخته باشد] 499
- [نماز کردن در خانه ای که شراب باشد] 501
- [کسی که بول کند و اندکی از بول برانش بچکد و فراموش کند و نماز کند] 501
- [نجاست غیر مسری ] 502
- [خون قروح و جروح ] 502
- باب العله التی من اجلها وجب الغسل من الجنابه و لم یجب من البول و الغائط 504
- [غسل جنابت فی نفسه واجب است ] 504
- [به چه جهت امر به غسل جنابت شده، و از جهت غایط و بول نه ] 507
- باب الاغسال 510
- [اغسال مستحب ] 510
- [غسل جنابت و حیض در کیفیت مساویند] 515
- [در روایتی واقع شده است که هر جا وزغی را بکشد غسل بر او لازم است ] 517
- [وارد شده است که هر که بقصد دیدن مصلوب برود و او را ببیند غسل بر او واجبست ] 519
- [غسل جمعه و جنابت و استحاضه ] 519
- [غسل نفاس واجب است ] 521
- [بقیه غسلهای واجب و مستحب ] 521
- [غسل توبه ] 528
- [غسل جنابت از وضو کافی است ] 535
- [تنها وجوب غسل جنابت از قرآن استفاده می شود] 535
- [آداب غسل جنابت ] 536
- باب صفه غسل الجنابه 536
- [اکل جنب در حال جنابت سبب فقر است ] 540
- [خواب در حال جنابت ] 541
- [وجوب غسل به دخول حشفه ] 542
- [شخصی که بی لنگ غسل کند و کسی او را نبیند] 542
- [رطوبت مشتبه بعد از غسل ] 545
- [احتلام زن در خواب ] 549
- [هر گاه جنبی سر به آب فرو برد یک مرتبه ] 550
- [کسی که در روزی یا شبی چند مرتبه جنب شود کافی است او را یک غسل مگر آن که غسل بکند] 551
- [جنب همه قرآن را بخواند بغیر از چهار سوره عزیمه ] 551
- [کسی که جنب باشد یا بی وضو باشد پس مس قرآن نکند] 552
- [جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن ] 556
- [هر گاه زنی خواهد که غسل جنابت کند حائض شود] 558
- [باکی نیست که جنب خضاب کند و رنگ به بندند] 559
- [باکی نیست که جنب در مسجد خواب کند یا بگذرد] 560
- [جنب می تواند در اول شب بخواب رود تا آخر شب ] 561
- [کسی که جنب شود در زمینی که نیابد در آن زمین مگر آب بسته ] 562
- [باکی نیست که در غسل موالات نباشد] 564
- [اگر حدثی صادر بعد از آن که سر را شسته باشی پیش از آن که بدنت را بشویی پس اعاده کن غسل را] 565
- [رعایت ترتیب در غسل ] 566
- باب غسل الحیض و النفاس 568
- [اولین خونی که بر زمین ریخت ] 568
- [حیض در لغت و اصطلاح ] 568
- [حیض در اول خلقت ] 569
- [کمترین زمان حیض سه روز است ] 571
- [زنان بهشت حیض نمی شوند] 571
- [حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها مثل شما زنان نیست که او خون حیض و نفاس ببیند] 571
- [محرمات بر حائض ] 572
- [اگر خون از ده روز درگذرد] 573
- [اقل ایام طهر ده روز است ] 574
- [و حایض غسل می کند به نه رطل ] 575
- [هر گاه زن در ایام عادت حیض خون زرد ببیند] 576
- [جایز نیست حایض را که حنا بر دست و پا گذارد] 578
- [فرزند در شکم مادر روزی او چه چیز است؟] 578
- [زن آبستن هر گاه خون ببیند] 580
- [بر حایض واجب است که قضای روزه بکند] 581
- [جایز نیست که جنب و حایض نزد تلقین احتضار میت حاضر شوند] 584
- [هر گاه زنی سال او پنجاه شود بعد از آن حیض نمی بیند] 585
- [زنی اول مرتبه خون ببیند و عادتی او را حاصل نشده باشد] 586
- [قرئ که حق سبحانه و تعالی فرموده است سه طهر است ] 588
- [هر گاه پاک شود از خون حیض در وقت نمازی و تأخیر کند غسل را تا وقت نماز دیگر] 589
- [زنی که پاک شود از حیض در وقت عصر واجب نیست که نماز ظهر را بکند] 589
- [اگر زنی دو رکعت نماز ظهر بگذارد و خون حیض بیاید] 590
- [هر گاه زنی در نماز باشد و گمان کند که حایض شده است ] 591
- [اگر خون یک ماه بند آید] 592
- [اگر چند ماه خون نبیند] 592
- [بر حایض واجب نیست که بعد از حیض بشوید جامهائی را که در حالت حیض پوشیده باشد] 594
- [جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد] 595
- [اگر زن پاک شده باشد پیش از غسل فرجش را بشوید بعدا جماع کند] 596
- [کفاره وطی حائض ] 597
- [استبراء کنیز] 601
- [هر گاه زن خواهد که غسل حیض کند بر او لازمست که استبرا کند] 601
- [هر گاه زن زردی ببیند به صفت خون حیض نباشد] 602
- [اگر بر زن مشتبه شود خون حیض و خون جراحت رحم ] 603
- [اگر بکارت زنش را ببرد و خونش بند نشود و نداند که آن چه می آید خون حیض است یا خون بکارت ] 604
- [خون بکارت از لبهای فرج در نمی گذرد] 605
- [صفات خون حیض ] 605
- [هر گاه زنی پنج روز خون ببیند و پنج روز پاکی ] 606
- [زن حایض هر گاه در سفر باشد و پاک شود و آب آن قدر نداشته باشد که از برای غسلش کافی باشد] 608
- [بر زن جایز نیست نگاه به فرج دیگری کند] 609
- [زنان حضرت صلی اللَّه علیه و آله وقتی که حایض می شدند نماز نمی کردند] 611
- [هر گاه زنی ادعا کند که در یک ماه سه حیض دیده ام و عدّه ام سرآمده است آیا می شنوند از او] 611
- [باز کردن مو هنگام غسل ] 612
- [استشهاد به فعل همسران پیامبر] 613
- [و هر گاه زنی بزاید و خونش آید ده روز ترک نماز می کند] 613
- [چون اقل حیض سه روز است و اکثرش ده روز است ] 615
- [اصحاب ما روایت کرده اند که چهل روز ترک نماز می کند] 615
- [آیه تیمم ] 616
- باب التیمم 616
- [زنی که یک روز یا دو روز در زاییدن داشته باشد یا بیشتر و زردی یا خون بیند نماز را چه کند؟] 616
- [بیان وجه احکام وضو و تیمم ] 617
- [تیمم عمار] 619
- [پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو کند] 620
- [شخصی که جنب شود آب را تیمم می کند، چون بیابد آب را پس غسل کند و اعاده نکند نماز را] 622
- [هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند] 626
- [اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده قطع کند نماز را و وضو بسازد] 627
- [کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد] 628
- [اگر شخصی آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد] 629
- [تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض آیا مساویند] 631
- [شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود] 632
- [شخصی که شکم رو داشته باشد یا عضوی از اعضای او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم می کنند] 633
- [شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد] 634
- [شخصی که در سفر باشد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و اندکی از وقت مانده باشد] 635
- [اگر جنب خوف هلاک داشته باشد به سبب سرما تیمم کند] 635
- [ای ابو ذر صعید که تیمم ترا کافیست ده سال ] 636
- [هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نگیرد] 637
- [غسل جنابت مقدم بر غسل میت است ] 640
- [غسل جنابت بر وضو مقدم است ] 642
- [خائف از مرض تیمم می کند] 644
- [کسی که در مجامع روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود] 646
- [کسی که تیمم کند و آب داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد] 647
- [هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در مسجد سید المرسلین باشد] 647
حوضهای ایشان آن بوده است که اضعاف مضاعفه کر بوده است چنانکه بالفعل هست و علما را در صحت این خبر سخنی هست چون در سند او محمد بن سنان هست از علاء بن فضیل از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه و ظاهر آنست که صدوق از کتاب علا نقل کرده است با آن که ظاهرا محمد بن سنان نیز نزد صدوق ثقه است چنانکه شیخ مفید تصریح به توثیق او کرده
است.
و مؤید این حدیث اخبار صحیحه هست که مطلق است و حضرت مدار آن را بر تغیر به نجاست و عدم تغیر گذاشته است و چون این اخبار مطلق است و احادیث مفصله واقع شده است متواتر که حضرات رسول و ائمه هدی صلوات اللَّه علیهم فرموده اند که آب اگر کر است نجس نمی شود و بعضی از آن گذشت و این حدیث رد جماعتی می کند که می گویند حوض و ظرف به ملاقات نجاست نجس می شود اگر چه زیاده از کر باشد و دور نیست که مراد ایشان حوضهای شتر باشد که دو سه دلوی اب بیشتر نمی گیرد و غالب اوقات که حوض می گویند آن را می خواهند.
و مؤید عدم نجاست حوض بخصوصه روایات معتبره وارد شده است مثل روایت صحیح صفوان بن مهران که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه از حوضهائی که در ما بین مکه معظمه و مدینه مشرفه است که درنده ها بر آن وارد می شدند و سگان از آن آب می خورند و الاغها از آن آب می خورند و جنب در آنجا غسل می کند و از آنجا وضو می سازد حضرت فرمودند که چه مقدار آب دارد من گفتم که گاه هست که تا نصف ساق دارد و گاه هست تا زانو دارد حضرت فرمودند که وضو بساز از آنها چون آن حضرت آنها را دیده بودند و می دانستند که تا نصف ساق آن چند کر است بنا بر این تجویز فرمودند و اگر آب قلیل نجس نمی شد به سبب ملاقات هر آینه از قدر آن نمی پرسیدند و در حدیث موثق کالصحیح از ابو بصیر از حضرت امام
ص: 251
جعفر صادق صلوات اللَّه علیه وارد شده است که سؤر سگ را نمی توان خورد مگر آن که حوض بزرگی باشد که از آنجا آب بردارند و غیر اینها از اخبار.
[جایز نیست وضو ساختن به شیر]
(و لا یجوز التوضّؤ باللّبن لأنّ الوضوء انّما هو بالماء او الصّعید) و جایز نیست وضو ساختن بشیر زیرا که وضو یعنی طهارت نیست مگر به آب یا خاک و بر این مضمون احادیث معتبره وارد شده است و از این حدیث استدلالی نیز ظاهر می شود که گوییا حضرت می فرماید که آن چه حق سبحانه و تعالی آن را مطهر گردانیده است در قرآن دو چیز است و آن آیات آبست که گذشت و در آیه تیمّم فرموده است که فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً 4: 43 و حق سبحانه و تعالی غیر این دو چیز را نفرموده است پس نتوان طهارت از غیر این دو چیز کردن چون طهارت حکمی است شرعی و یا اعم بگیریم از آن که حق سبحانه و تعالی و رسولش نفرموده اند از غیر این دو چیز و غرض حضرت رد است بر عامه که تجویز کرده اند اکثر ایشان طهارت باب مضاف را.
و دیگر در احادیث صحیحه نیز وارد شده است که خاک احد الطهورین است به همین معنی که حق سبحانه و تعالی و رسولش صلی اللَّه علیه و آله دو طهور قرار داده اند و آن آبست و خاک پس همین احادیث دلیلست بر آن که از گلاب وضو و غسل نتوان کرد و لیکن چون صدوق عمل به این حدیث کرده است تخصیص این اخبار می دهد به آن خبر و حق آنست که آن خبر را حمل بر تقیه
کردن بهتر است چنانکه گذشت.
[وضو ساختن از نبیذ]
(و لا باس بالتّوضّؤ بالنّبیذ لأنّ النّبیّ صلی الله علیه و آله و سلم قد توضّأ به و کان ذلک ماء قد نبذت فیه تمیرات و کان صافیا فوقها فتوضّأ به فاذا غیّر التّمر لون الماء لم یجز الوضوء به و النّبیذ الّذی یتوضّأ به و احلّ شربه هو الّذی ینبذ بالغداه و یشرب بالعشیّ او ینبذ بالعشیّ و یشرب بالغداه) باکی نیست وضو ساختن از نبیذ زیرا که حضرت رسول صلی اللَّه علیه
و آله از آن وضو ساختند و آن آبی بود که چند دانه خرما در آنجا می انداختند تا شوری آب را برطرف کند و آب صاف بر لای خرما ایستاده بود و از آن وضو می ساختند پس هر گاه خرما رنگ آب را بگرداند جایز نیست وضو ساختن از آن چون مضاف می شود و نبیذی که حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از آن وضو می ساختند آبی بود که در آنجا چند دانه خرما می انداختند صباح و آخر روز یا شب می خوردند یا شب می انداختند و صباح می خوردند.
بدان که أحادیث متواتره وارد شده است در حرمت نبیذ و آن که نمی توان به آن وضو ساختن و سنیان جایز می دانند وضو ساختن از نبیذ را به واسطه خبری که به ایشان رسیده است که آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله وضو ساخت از نبیذ و احادیث صحیحه وارد شده است که نبیذی که حضرت وضو ساخت چنان بود که اهل مدینه شکایت کردند به خدمت آن حضرت که ما از آب شور مدینه مشرفه آزار می کشیم و همه را بضعف معده
و غیر آن از امراض مبتلا نموده است حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله فرمودند که چند دانه خرما در ظرف آب بیندازید و صبح که اندازید مگذارید که شب بر او بگذرد در همان شب بخورید و شب که اندازید در صبح بخورید و هر سه روز یک مرتبه ظرف را بشویید که مبادا سبب فساد آب شود و منجر به اسکار شود و سنیان مست کننده می کنند و می خورند با آن که در صحاح سته احادیث بسیار نقل کرده اند که حضرت صلی اللَّه علیه و آله فرموده است که هر مست کننده حرام است و عن قریب جماعتی بهم خواهند رسید و شراب را نامی دیگر خواهند گذاشت و خواهند خورد و این خبر را نیز سنیان بطرق متکثره از آن حضرت روایت کرده اند که صبح می انداختند و شام می خوردند و بر عکس و مطلب صدوق اینست که بگوید ما نیز با شما شریکم در جواز وضو نبیذ اما چنین نبیذی که خود نقل کرده اید مثل ما جواز و حرمت را.
[اگر شخصی غسل کند از گودی که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد]
(فان اغتسل الرّجل فی وهده و خشی ان یرجع ماء ینصبّ عنه إلی الماء الّذی یغتسل منه اخذ کفّا و صبّه امامه و کفّا عن یمینه و کفّا عن یساره و کفّا عن خلفه و اغتسل منه) پس اگر شخصی غسل کند از گودی که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد و ترسد که آب غساله که از بدنش می ریزد در آن گود داخل شود یک کف آب از جانب پیش بریزد و یک کف به جانب دست راست و یک کف به جانب دست چپ و یک
کف به پشت سر و بعد از آن غسل کند از آن گود.
و این حدیث را شیخ روایت کرده است به سندی معتبر و علما خلاف کرده اند در آن که آب را به چهار طرف بدن می ریزد یا چهار طرف زمین، آن که بدن می گوید وجهش اینست که پیش از غسل بدن را تر کند که در حال غسل آبی که بریزد از بدن تجاوز نکند که به گود رود و آن که می گوید مراد زمین است وجهش اینست که زمین که رطوبتی بهم رسانید آب را جذب می کند خصوصا راه مکه معظمه که غالب سفر اصحاب از آن طرف بود و اکثر آن ریگ روانست و همین که تر شد آب را جذب می کند.
و مولانا عبد اللَّه رحمه اللَّه می گفت که ظاهرش زمین است از جهت کثافت که مبادا آب کثیف شود و کلین شود و سید محمد رحمه اللَّه می گوید که مراد از خبر آنست که دست در آب زنند از چهار جانب تا کثافت آن برطرف شود.
و مؤید اراده بدن حدیث صحیح علی بن جعفر است که روایت می کند از برادرش حضرت امام موسی کاظم صلوات اللَّه علیه که سؤال کردم از آن حضرت که هر گاه شخصی به آبی رسد در جوئی یا گودی آیا غسل جنابت می تواند کرد یا وضو از برای نماز می تواند ساخت هر گاه غیر از آن آب نیابد و حال آن که آب مقدار یک صاع نبوده باشد از جهت غسل و یک مد نباشد از جهت وضو و متفرق باشد چه کند و حال آن که می ترسد که درنده ها از آن آب