لوامع صاحبقرانی، مقدمه، ص: 1 صفحه 298

صفحه 298

فرمودند که باکی نیست و لیکن در وقت استنجا از دست بیرون آورد.

و ظاهرا صدوق و سایر علما چنین فهمیده باشند که سؤال راوی از بردن انگشتری ببیت الخلا

باشد، و حضرت فرموده باشد که باکی نیست، و حال آن که حرف ادخال خلا در روایت نیست بلکه ظاهرش آنست که راوی می پرسد که چون چاه زمزم داخل مسجد الحرام است، و سنگ ریزه هیچ مسجدی را بیرون نمی توان برد از آن مسجد خصوصا مسجد الحرام چنانکه خواهد آمد، و حضرت فرموده باشد که قصور ندارد. و این از جمله قمامه چاه هست که چون چاه را پاک می کنند گلهای آن را بیرون می برند و از آنجا مردمان سنگ ریزه ها می یابند و تیمنا و تبرکا نگین انگشتری می کنند، و از این حیثیت رخصت داده باشند، و لیکن آن چه علما گفته اند به احتیاط اقرب است و اللَّه تعالی یعلم.

پس باید که آن نگین را باز در مسجد الحرام اصلی برند و بیندازند در آن، و مشهور آنست که به مساجد دیگر می توان انداختن و إن شاء اللَّه خواهد آمد.

و شهید رحمه اللَّه ذکر کرده است که در بعضی از نسخهای قدیمه کافی دیدم که بدل زمزم زمرد بود بنا بر این اشکالات دفع می شود، و ظاهر آنست که آن نسخه غلط بوده است، چون لفظ حجاره را بر جواهر در لغت عرب استعمال نمی کنند اگر چه در لغت عجم استعمال می کنند، مع هذا در کل کتب احادیث صحیحه بلفظ زمزم است، و اگر این راه باز شود آخر اعتماد بر هیچ حدیثی نتوان کرد، چه ممکنست تبدیل لفظی به نقیض یا ضد آن، و در لا یجوز محتملست که لا را نساخ زیاد کرده باشند و در یجوز انداخته باشند و علی هذا القیاس.

[چون فارغ شود و قضای حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوند را]

(و اذا فرغ الرّجل من حاجته فلیقل الحمد للّه الّذی

أماط عنّی الأذی و هنّأنی طعامی و شرابی و عافانی من البلوی) پس چون فارغ شود و قضای حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوندی را سزاوار است که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه