- شرح واقعه مشرف شدن 1
- مقدمه 1
- ترجمه مختصری از شرح حال مؤلف و مقام والای أو 1
- جلد اول 1
- [تشکر از بانی نشر] 1
- فائده أولی در فضیلت علم و علماست 10
- [مقدمه ] 10
- اشاره 10
- فائده دویّم در وجوب طلب علم است 16
- فائده سیّم در علومی است که تعلم آن لازم است یا مستحسن 19
- فائده چهارم در بیان علوم اهل بیت حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیهم 28
- فائده پنجم وجوب رجوع است در همه علوم به ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم 38
- فائده ششم در اوصاف علمای دینی است که از ایشان اخذ علم توان نمود 40
- فائده هفتم در بیان اختلاف أخبار و جمع میان اینهاست: 51
- فائده هشتم در اجازه است 59
- فائده نهم در تعلیم و تعلم و آداب آن و ثواب آنست. 70
- فائده دهم در مذمت اجتهاد و آراء باطله است: 80
- فائده یازدهم در اصطلاحات حدیث است 91
- اوّل خبر متواتر 91
- اشاره 91
- دویم خبر محفوف به قرینه است 91
- سیم خبر واحد است، 92
- و ایضا خبر واحد منقسم می شود به اقسام بسیار نزد عامه، 93
- پنجم ضعیف است: 95
- اول صحیح: 95
- دویم خبر حسن است: 95
- چهارم خبریست: که یک ممدوح داشته باشد یا بیشتر و یک موثق بد مذهب 95
- اما موافق اصطلاح متأخرین از زمان علامه، 95
- سیم موثق: 95
- اشاره 95
- اشاره 99
- فائده دوازدهم بدان که علم بهترین عبادات است: 99
- سیم: اخبار از مغیباتش از اخبار انبیا و سلف، 111
- دویم: قوانین 111
- اول: فصاحت الفاظش 111
- وجوه اعجاز قرآن بسیار است: 111
- چهارم: اخبار از مغیبات آینده اش 111
- پنجم: اشتمال قرآنست بر علوم اولین و آخرین 112
- ششم: اشتمال قرآنست بر شریعت مقدسه 113
- هفتم: خواص سور و آیات قرانی است 113
- هشتم: آن که هر چند بیشتر خوانند رغبت به آن بیشتر می شود 113
- [مقدمه المؤلف ] 116
- [توضیح معنای بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم ] 116
- در شروع بشرح کتاب من لا یحضره الفقیه 116
- [خطبه المؤلف ] 129
- [باب المیاه: و طهرها و نجاستها] 183
- [آیات مربوط به آب ] 183
- اشاره 183
- [آب پاک و پاک کننده است ] 185
- [استعمال آب مشکوک اشکالی ندارد] 189
- [بیان مقدار کر] 190
- [طهارت با آب گلاب ] 194
- [وضو ساختن به آبی که به آتش گرم شده باشد اشکالی ندارد] 196
- [میته و خون و بول و عذره و خمر آب را نجس می کند] 196
- [قی ء طاهر است ] 201
- [سؤر حلال گوشت پاک است ] 202
- [اگر سگی در آب افتد، یا از آب بخورد] 204
- [اگر وزغ در ظرفی افتد یا داخل شود و بیرون آید آن آب را باید ریخت.] 204
- [آبی که گربه از آن خورده باشد] 206
- [آبی که خود به خود گندیده باشد] 206
- [وضو ساختن از سؤر یهودی و نصرانی و ولد الزنا] 207
- [آبی که در آن اسب، و استر، و الاغ، بول می کنند و سگان از آن می خورند، و جنب در آنجا غسل می کند] 210
- [طهارت از بول در بنی اسرائیل ] 211
- [پوست خوکی که او را دلو کنند و آب بکشند] 213
- [وضو ساختن از بازمانده جنب و حائض ] 214
- [وضو یا غسل از آبی که متغیر باشد به نجاست ] 214
- [اگر شخصی داخل حمام شود و ظرفی نداشته باشد که از آنجا آب بردارد] 215
- [وضو ساختن از بازمانده آب وضوی جماعت مسلمانان ] 217
- [جایز نیست وضو و غسل کردن به غساله حمام ] 219
- [اگر مسلمانی در حمام با ذمی مجتمع شوند اول مسلمان غسل بکند] 219
- [آبی که در حمام جمع می شود از آب غسل مردم اگر به جامه رسد] 220
- [وضو ساختن از آبی که از اعضای وضو ریخته باشد] 221
- [آبی که که شخصی به آن آب وضو ساخته باشد] 221
- [آبی که مرغ خانگی از آن خورده باشد آیا نجس است چون عذره می خورد] 224
- [سؤر حیوان حلال گوشت ] 224
- [اگر شخصی خون از بینی او بیاید پس بتکاند آن را پس آن خون قطره ها خرد شود و به ظرف برسد] 225
- [وضو با آبی که از آن خورده باشد باز یا چرخ یا شاهین ] 225
- [اگر در مشک بزرگ آب موشی بیفتد] 226
- [ماکیان و مرغ پرنده و امثال اینها هر گاه بر عذره راه روند و پای اینها نجس شود] 226
- [اگر موشی یا غیر آن از حیوانات در چاه آبی بیفتد و بمیرند و از آن آب خمیر کنند] 228
- [اگر موشی در خم روغن یا عسل یا آرد بافتد] 229
- [اگر موشی داخل خمی از روغن شود و موش را درآورند پیش از آن که بمیرد] 230
- [وضو ساختن از حوضهائی که در آنجا بول می کنند] 231
- [موش و سگ هر گاه از نانی بخورند یا بو کنند] 231
- [جایز نیست وضو ساختن به شیر] 232
- [اگر شخصی غسل کند از گودی که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد] 232
- [وضو ساختن از نبیذ] 232
- [آب استنجاء] 234
- [اگر حیوان مرده در آب روان باشد] 236
- [آب ایستاده که مردار در آنجا باشد] 237
- [کسی که جنب شود در سفری و یافت نشود مگر برف ] 238
- [باکی نیست که جنب دست در اندرون خم کند و بدست آب از آنجا بردارد] 238
- [ترشح آب غسل جنب ] 238
- [انسان ] 239
- [منزوحات بئر] 239
- [مرد و زن از یک ظرف غسل کنند] 239
- [اگر موشی در چاهی افتد و بمیرد و از هم نپاشد] 243
- [اگر سگی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر الاغی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر مرغ خانگی یا خروس یا کبوتر در چاه بمیرد] 245
- [اگر گربه در چاه افتد] 245
- [اگر چند قطره خون در چاه ریزد] 246
- [اگر شتر یا گاو نری در چاه بمیرد] 246
- [اگر کودکی که غذای او بر شیرش غالب باشد بول کند در چاه ] 247
- [مردی که بالغ باشد در چاه بول کند] 247
- [اگر در چاه افتد زنبیلی از فضله آدمی ] 248
- [در حریم چاه ] 249
- [هر گاه عذره آدمی در چاه افتد] 249
- [هر گاه چیزی در چاه افتد و بوی آب را متغیر سازد] 252
- [وضو با آب گرم ] 254
- [اگر قطره خمر یا نبیذ از شرابهای دیگر در خمیری افتد] 255
- [وضوی با آب نجس ] 255
- [غسل جنابت در باران ] 256
- [وضو با سؤر موش ] 257
- [اگر وزغ در چاه افتد از آن سه دلو آب می کشند] 258
- [اگر گوسفندی یا چیزی که در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بمیرد] 262
- [حکم وقوع سرگین در چاه ] 262
- [چاهی که داخل می شود در آن چاه آب راه و در آن آب هست بول و عذره آدمی و بولهای حیوانات ] 263
- [جایز نیست که شخصی بول کند در آب ایستاده ] 265
- [حضرت رسول از همه کس احترازش از بول بیشتر بود] 266
- باب ارتیاد المکان للحدث و السّنّه فی دخوله و الاداب فیه إلی الخروج منه 266
- اشاره 266
- [بول کردن در آب ایستاده سبب فراموشی است ] 266
- [دعای هنگام وضو] 267
- [و هرگز کسی مدفوع پیامبر را ندید] 270
- [آداب تخلی ] 271
- [مواضع کراهه تخلی ] 278
- [اکرام کردن نان ] 281
- [نهی فرمودند که شخصی بول کند در هوا از پشت بام یا جای بلندی ] 283
- [غسل در میان آن خانه که در آنجا بول می کنند] 284
- [استنجا به دست راست کردن از جفاست ] 284
- [هر گاه شخصی خواهد که استنجا کند چگونه بنشیند] 286
- [هر گاه شخصی بول کند دست راست خود را به ذکرش نرساند] 287
- [بسیار نشستن و مکث کردن در ادب خانه سبب بواسیر است ] 287
- [ذکر هنگام تخلی ] 288
- [ذکر اللَّه حسن علی کل حال ] 290
- [جایز نیست کسی داخل خلا شدن با انگشتری که بر آن اسم خدای تعالی باشد] 296
- [هر گاه انگشتری داشته باشد که نگینش از سنگ ریزه چاه زمزم باشد در حال استنجا از دست بیرون آورد] 297
- [چون فارغ شود و قضای حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوند را] 298
- [جایز نیست استنجا به سرگین و استخوان کردن ] 299
- [استنجای غایط آنست که سه سنگ پاک بمالند] 299
- [اولین استنجاء به آب ] 300
- [مقدار استنجاء] 302
- [کسی که نماز کند و بعد از نماز به خاطرش رسد که استنجا بول نکرده بود] 308
- [کسی که فراموش کند استنجای غایط را تا نماز کند] 309
- [استنجاء غایط به سنگ و کهنه و کلوخ ] 310
- [مکروه است حرف زدن در حالت بول و غایط] 311
- [مبالغه در شستن مطلوب است ] 312
- [جایز نیست قضای حاجت در سایه ای که قافله در آنجا منزل می کند] 313
- [کسی که بول او منقطع نشود] 315
- [کسی که بول کرده باشد و غایط نکرده باشد استنجای غایط بر او واجب نیست ] 316
- [حضرت را صلوات اللَّه علیه که از خواب بیدار می شدند پس وضو می گرفتند] 317
- [کسی که وضو بسازد و بعد از آن بادی از او بیرون آید] 317
- [نماز سه جزو دارد] 318
- اشاره 318
- باب اقسام الصلاه 318
- اشاره 318
- [آیات ] 318
- باب وقت وجوب الطهور 318
- باب فرایض الصلاه 324
- باب افتتاح الصلاه و تحریمها و تحلیلها 324
- [روایات ] 324
- [واجبات نماز هفت است ] 324
- [غسل یک صاع آب و از جهت وضو یک مد آب می باید] 325
- باب مقدار الماء للوضوء و الغسل 325
- اشاره 325
- [رسول خدا با زوجه خود با پنج مد آب که در یک ظرف بود غسل کردند] 331
- [ناچار است در وضو از سه کف آب ] 332
- باب صفه وضوء رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: 333
- اشاره 333
- [نحوه وضوی پیامبر از زبان امام باقر ع ] 335
- [مسح بر نعلین عربی ] 346
- [وضوی حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله یک بار یک بار بود] 347
- [احادیث دو مرتبه ] 351
- [تجدید وضو] 359
- [وضوی امیر المؤمنین از زبان امام صادق ع ] 361
- باب صفه وضوء امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه: 361
- اشاره 361
- [امیر المؤمنین در وضو از کسی کمک نمی گرفت ] 375
- [حضرت امیر المؤمنین وقتی که می خواستند که وضو بسازند این دعا می خواندند] 377
- [امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مسح کشیدند بر نعلین عربی ] 377
- [بیان حد اعضای وضو] 378
- اشاره 378
- باب حد الوضوء و ترتیبه و ثوابه: 378
- [بیان ترتیب اعضاء وضو] 389
- [جایز نیست مسح کشیدن بر عمامه و کلاه ] 398
- [هر گاه زن وضو سازد مقنعه خود را بردارد] 405
- [ثواب الوضوء] 408
- [باکی نیست که شخصی به یک وضو نمازهای شب و روز را به جا آورد] 411
- [ثواب وضو] 412
- [تأکید بر مسواک ] 415
- باب السواک: 415
- اشاره 415
- [رعایت حق زنان ] 416
- [مسواک و حجامت و خلال ] 417
- [در مسواک کردن دوازده فاید اخروی و دنیوی هست ] 430
- باب عله الوضوء: 431
- باب حکم جفاف بعض الوضوء قبل تمامه 438
- اشاره 443
- باب فی من ترک الوضوء او بعضه او شک فیه 443
- [نماز بدون وضو حرام است ] 443
- [هشت کسند که نماز ایشان مقبول الهی نیست ] 444
- [کسی که بی وضو نماز کرده باشد از روی فراموشی ] 446
- [شخصی که در حال وضو می ماند جزوی از روی او که آب به آن نرسیده باشد] 454
- [هر گاه فراموش کنی مسح سر را] 455
- [کسی که بعد از وضو شک در اعضاء وضو کند] 457
- [کسی که یقین در وضو و حدث داشته باشد و نداند که کدام یک پیشتر است ] 458
- اشاره 464
- باب ما ینقض الوضوء 464
- [ناقض وضو آن چیزی است که از دو طرف زیر بیرون آید] 464
- [کسی که ناخنهای خود و شارب موی سر و ریش بگیرد اینها وضو را نمی شکند] 469
- [شخصی که بخواب رود نشسته آیا بر او وضو واجبست ] 471
- [خواندن شعر وضو را نمی شکند] 471
- [بوسیدن، و دست به بدن زن مالیدن و در دست مالیدن به فرج ایشان وضو نیست ] 472
- [در باره سلس البول ] 473
- [حکم رطوبت مشتبه ] 474
- باب ما ینجس الثوب و الجسد 477
- [مذی سبب وضو نیست و جامه را نجس نمی کند] 477
- اشاره 477
- [آبهائی که از انسان خارج می شود] 478
- [لباس نجس انسان را جنب نمی کند] 479
- [حکم عرق زن حائض ] 481
- [حکم عرق جنب از حرام ] 481
- [جامه که نجس شده باشد به بول اگر آن را در آب روان بشویند یک مرتبه آن را می شویند] 482
- [شخصی که محتلم شود و جامه اش نجس شود و جامه دیگر نداشته باشد] 482
- [حکم پاک کردن فرش و امثال آن ] 485
- [زنی که یک لباس بیشتر ندارد] 486
- [شک و وسواس در خروج بول ] 486
- [حکم آب استنجا] 486
- [حکم بول چهارپایان و دیگر حیوانات حلال گوشت ] 487
- [حکم آثار نجاست پس از شستن ] 491
- [خون کمتر از درهم ] 492
- [حکم شک در نجاست ] 495
- [حکم خون غیر جهنده ] 496
- [نجاست آن چه نماز در آن تمام نیست ] 497
- [حکم نجاست غیر مسری ] 497
- [نماز کردن در جامه که شراب به آن ریخته باشد] 499
- [نماز کردن در خانه ای که شراب باشد] 501
- [کسی که بول کند و اندکی از بول برانش بچکد و فراموش کند و نماز کند] 501
- [خون قروح و جروح ] 502
- [نجاست غیر مسری ] 502
- [غسل جنابت فی نفسه واجب است ] 504
- باب العله التی من اجلها وجب الغسل من الجنابه و لم یجب من البول و الغائط 504
- [به چه جهت امر به غسل جنابت شده، و از جهت غایط و بول نه ] 507
- باب الاغسال 510
- [اغسال مستحب ] 510
- [غسل جنابت و حیض در کیفیت مساویند] 515
- [در روایتی واقع شده است که هر جا وزغی را بکشد غسل بر او لازم است ] 517
- [غسل جمعه و جنابت و استحاضه ] 519
- [وارد شده است که هر که بقصد دیدن مصلوب برود و او را ببیند غسل بر او واجبست ] 519
- [بقیه غسلهای واجب و مستحب ] 521
- [غسل نفاس واجب است ] 521
- [غسل توبه ] 528
- [تنها وجوب غسل جنابت از قرآن استفاده می شود] 535
- [غسل جنابت از وضو کافی است ] 535
- [آداب غسل جنابت ] 536
- باب صفه غسل الجنابه 536
- [اکل جنب در حال جنابت سبب فقر است ] 540
- [خواب در حال جنابت ] 541
- [وجوب غسل به دخول حشفه ] 542
- [شخصی که بی لنگ غسل کند و کسی او را نبیند] 542
- [رطوبت مشتبه بعد از غسل ] 545
- [احتلام زن در خواب ] 549
- [هر گاه جنبی سر به آب فرو برد یک مرتبه ] 550
- [جنب همه قرآن را بخواند بغیر از چهار سوره عزیمه ] 551
- [کسی که در روزی یا شبی چند مرتبه جنب شود کافی است او را یک غسل مگر آن که غسل بکند] 551
- [کسی که جنب باشد یا بی وضو باشد پس مس قرآن نکند] 552
- [جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن ] 556
- [هر گاه زنی خواهد که غسل جنابت کند حائض شود] 558
- [باکی نیست که جنب خضاب کند و رنگ به بندند] 559
- [باکی نیست که جنب در مسجد خواب کند یا بگذرد] 560
- [جنب می تواند در اول شب بخواب رود تا آخر شب ] 561
- [کسی که جنب شود در زمینی که نیابد در آن زمین مگر آب بسته ] 562
- [باکی نیست که در غسل موالات نباشد] 564
- [اگر حدثی صادر بعد از آن که سر را شسته باشی پیش از آن که بدنت را بشویی پس اعاده کن غسل را] 565
- [رعایت ترتیب در غسل ] 566
- باب غسل الحیض و النفاس 568
- [حیض در لغت و اصطلاح ] 568
- [اولین خونی که بر زمین ریخت ] 568
- [حیض در اول خلقت ] 569
- [زنان بهشت حیض نمی شوند] 571
- [کمترین زمان حیض سه روز است ] 571
- [حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها مثل شما زنان نیست که او خون حیض و نفاس ببیند] 571
- [محرمات بر حائض ] 572
- [اگر خون از ده روز درگذرد] 573
- [اقل ایام طهر ده روز است ] 574
- [و حایض غسل می کند به نه رطل ] 575
- [هر گاه زن در ایام عادت حیض خون زرد ببیند] 576
- [فرزند در شکم مادر روزی او چه چیز است؟] 578
- [جایز نیست حایض را که حنا بر دست و پا گذارد] 578
- [زن آبستن هر گاه خون ببیند] 580
- [بر حایض واجب است که قضای روزه بکند] 581
- [جایز نیست که جنب و حایض نزد تلقین احتضار میت حاضر شوند] 584
- [هر گاه زنی سال او پنجاه شود بعد از آن حیض نمی بیند] 585
- [زنی اول مرتبه خون ببیند و عادتی او را حاصل نشده باشد] 586
- [قرئ که حق سبحانه و تعالی فرموده است سه طهر است ] 588
- [هر گاه پاک شود از خون حیض در وقت نمازی و تأخیر کند غسل را تا وقت نماز دیگر] 589
- [زنی که پاک شود از حیض در وقت عصر واجب نیست که نماز ظهر را بکند] 589
- [اگر زنی دو رکعت نماز ظهر بگذارد و خون حیض بیاید] 590
- [هر گاه زنی در نماز باشد و گمان کند که حایض شده است ] 591
- [اگر خون یک ماه بند آید] 592
- [اگر چند ماه خون نبیند] 592
- [بر حایض واجب نیست که بعد از حیض بشوید جامهائی را که در حالت حیض پوشیده باشد] 594
- [جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد] 595
- [اگر زن پاک شده باشد پیش از غسل فرجش را بشوید بعدا جماع کند] 596
- [کفاره وطی حائض ] 597
- [هر گاه زن خواهد که غسل حیض کند بر او لازمست که استبرا کند] 601
- [استبراء کنیز] 601
- [هر گاه زن زردی ببیند به صفت خون حیض نباشد] 602
- [اگر بر زن مشتبه شود خون حیض و خون جراحت رحم ] 603
- [اگر بکارت زنش را ببرد و خونش بند نشود و نداند که آن چه می آید خون حیض است یا خون بکارت ] 604
- [صفات خون حیض ] 605
- [خون بکارت از لبهای فرج در نمی گذرد] 605
- [هر گاه زنی پنج روز خون ببیند و پنج روز پاکی ] 606
- [زن حایض هر گاه در سفر باشد و پاک شود و آب آن قدر نداشته باشد که از برای غسلش کافی باشد] 608
- [بر زن جایز نیست نگاه به فرج دیگری کند] 609
- [زنان حضرت صلی اللَّه علیه و آله وقتی که حایض می شدند نماز نمی کردند] 611
- [هر گاه زنی ادعا کند که در یک ماه سه حیض دیده ام و عدّه ام سرآمده است آیا می شنوند از او] 611
- [باز کردن مو هنگام غسل ] 612
- [استشهاد به فعل همسران پیامبر] 613
- [و هر گاه زنی بزاید و خونش آید ده روز ترک نماز می کند] 613
- [اصحاب ما روایت کرده اند که چهل روز ترک نماز می کند] 615
- [چون اقل حیض سه روز است و اکثرش ده روز است ] 615
- [آیه تیمم ] 616
- [زنی که یک روز یا دو روز در زاییدن داشته باشد یا بیشتر و زردی یا خون بیند نماز را چه کند؟] 616
- باب التیمم 616
- [بیان وجه احکام وضو و تیمم ] 617
- [تیمم عمار] 619
- [پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو کند] 620
- [شخصی که جنب شود آب را تیمم می کند، چون بیابد آب را پس غسل کند و اعاده نکند نماز را] 622
- [هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند] 626
- [اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده قطع کند نماز را و وضو بسازد] 627
- [کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد] 628
- [اگر شخصی آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد] 629
- [تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض آیا مساویند] 631
- [شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود] 632
- [شخصی که شکم رو داشته باشد یا عضوی از اعضای او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم می کنند] 633
- [شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد] 634
- [شخصی که در سفر باشد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و اندکی از وقت مانده باشد] 635
- [اگر جنب خوف هلاک داشته باشد به سبب سرما تیمم کند] 635
- [ای ابو ذر صعید که تیمم ترا کافیست ده سال ] 636
- [هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نگیرد] 637
- [غسل جنابت مقدم بر غسل میت است ] 640
- [غسل جنابت بر وضو مقدم است ] 642
- [خائف از مرض تیمم می کند] 644
- [کسی که در مجامع روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود] 646
- [هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در مسجد سید المرسلین باشد] 647
- [کسی که تیمم کند و آب داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد] 647
سبحانه و تعالی امر کرده است که مسح کند آن را می شوید ظاهر عبارت آنست که مخالفت در وضو می کند و وضو شرط صلاه است پس نمازهای او همه باطل است. و احتمال دیگر دارد که عبادت می کند و نمی کند از جهت وضو پس عبادت کرده او نکرده است و این بحسب معنی اربطست، و اول بحسب لفظ و این مضمون را صدوق و شیخان در دو خبر قوی روایت کرده اند و خلافی نیست در این بلکه از ضروریات دین شیعه است که انکار آن کفر است.
باب صفه وضوء رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله:
اشاره
بابی است در بیان صفت وضوء حضرت سید
المرسلین صلی اللَّه علیه و آله چون حق سبحانه و تعالی می دانست حماقت و بلاهت منافقانی که در خدمت آن حضرت بودند، و می دانست که جمعی که شعوری دارند بیشتر متوجه دنیا و جاه خواهند شد: خلیفه از جهت آن حضرت مقرر ساخت که معصوم باشد و خطا نکند و دروغ بر آن حضرت نه بندد، و جمیع امت از سنی و شیعه متفقند که در میان اصحاب حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله اعلم از حضرت امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه نبود، بلکه در همه کتابهای خود ذکر کرده اند که در شهرستان علوم سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله سید الوصیین صلوات اللَّه علیه بود.
و وقتی که حضرت از دنیا رفت مشهور آنست که چهار صد هزار صحابه داشت نمی دانستند که حضرت چگونه وضو می ساخت با آن که اکثر اوقات در برابر ایشان وضو می ساخت و خلافی نبود که اذان چنان می گفتند که همه کس می شنیدند و هر روز پنج مرتبه می گفتند بر منارات، مع هذا بعد از حضرت نزاع در آن واقع شد چنانکه خواهد آمد و سبب اشتباه این شد که چون اکثر مسلمانان ساکنان صحرا بودند و کفش نمی پوشیدند و اگر می پوشیدند نعلین عربی در پا می کردند و پاشنه پای ایشان می ترکید به وسیله دوای آن بر پاشنه پای خود بول می کردند و با آن حال داخل مسجد می شدند حضرت سید المرسلین