لوامع صاحبقرانی، مقدمه، ص: 1 صفحه 454

صفحه 454

جعفر صادق صلوات اللَّه علیه عرض کردم که در خاطر من چیزهای عظیم در می آید حضرت فرمود که بگو لا اله الّا اللَّه جمیل گفت که هر چند اینها بعد از آن در خاطرم درآمد و لا اله الّا اللَّه گفتم از خاطرم بیرون رفت.

و در حدیث صحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله منقولست که شخصی به حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت یا رسول اللَّه هلاک شدم حضرت فرمود که شیطان وسوسه کرده است ترا که که ترا آفریده است تو گفته که خدا باز وسوسه کرده است که خدا را که آفریده است؟ آن مرد گفت آری چنین است بحق آن خدایی که ترا به راستی بخلق فرستاده است، پس حضرت فرمود که این محض ایمان است، و حضرت صادق صلوات اللَّه علیه فرمود که غرض آن حضرت صلوات اللَّه علیه و آله از این که فرمود که این محض ایمانست این بود که این خوفی که داری که

مبادا هلاک شوی محض ایمانست.

و همین مضمون در حدیث صحیحی از حضرت امام محمد تقی صلوات اللَّه علیه منقول است که چون این شکایت به حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله کردند حضرت فرمود که این صریح ایمان است هر گاه چنین معنی در خاطر شما در آید بگوئید که آمنّا باللَّه و رسوله و لا حول و لا قوّه الا باللَّه یعنی ایمان به خدا و رسول خدا داریم و باز ایستادن ما از معاصی و قوت ما بر طاعت نیست مگر از حق سبحانه و تعالی.

و این حدیث و غیر این از احادیث دلالت می کند که دفع شیاطین بلا حول و لا قوّه الا باللَّه العلیّ العظیم می باید کرد و مجربست و چند حدیث هست که لا اله الّا اللَّه بگوئید و در اخبار دیگر هست که دفع آن وساوس به براهینی که می دانید بکنید و همه خوبست، و نسبت به علما براهین بهتر است بلکه امثال این وساوس علما را نمی تواند کرد و لیکن شبهه ربط حادث به قدیم و امثال آن می کند.

چنانکه منقولست در حدیث معتبر از حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه

و آله که شیطان استاد است امثال شما را از راه فسوق اعمال نمی تواند زد از این راه می خواهد که بزند و لیکن شما متوسل بجناب اقدس او شوید تا حق سبحانه و تعالی دفع شر او از شما بکند و ظاهر قول حضرت

ما لم ینطق الانسان بشفه

یعنی ما دام که به لب ناطق نشود یعنی آن چه در دل اوست به زبان نیاورد آنست که متعلق به جمله آخر باشد و ظاهر

حدیثی که مذکور شد سابقا آنست که متعلق بهر سه باشد که در آخر واقع شده است.

[شخصی که در حال وضو می ماند جزوی از روی او که آب به آن نرسیده باشد]

(و سئل ابو الحسن موسی بن جعفر صلوات اللَّه علیهما عن الرّجل یبقی من وجهه اذا توضّأ موضع لم یصبه الماء فقال یجزیه ان یبلّه من بعض جسده) از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردند از شخصی که در حال وضو می ماند جزوی از روی او که آب به آن نرسیده باشد حضرت فرمودند که کافی است که آن را تر کند از بعضی از بدنش. و این حدیث را حمل کرده اند بر آن که اگر در حال شستن دست راست باشد همان جزو را می شوید و بس و ظاهرا غرض حضرت این باشد که نمی باید مرتبه دیگر رو را بشوید بلکه احتیاج نیست که آبی بر آن بریزد بهمان رطوبت دست اکتفا می توان کرد و بعد از آن ما بعد را می شوید.

و محتمل است که این حالت بعد از وضو باشد و اکثر اوقات متعارف نیست که کسی آینه با خود داشته باشد، یا عدول حاضر باشند که شهادت بدهند که فلان موضع را نشسته بلکه شخصی می گوید که بقیه مانده است و او به شک می افتد، و شک بعد از فراغ اعتبار ندارد از جهه رفع شک همین بس است که دستی بمالند استحبابا بلکه اغلب اوقات کسانی که خبر می داده اند سنیان بوده اند در این دست مالیدن مماشاتی با ایشان می شود که ترتیب را در کار نمی دانند و این اظهر است بر تقدیر صحت خبر و اللَّه تعالی یعلم.

و صدوق این مضمون را بسند حسنی از حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه