- شرح واقعه مشرف شدن 1
- مقدمه 1
- [تشکر از بانی نشر] 1
- جلد اول 1
- ترجمه مختصری از شرح حال مؤلف و مقام والای أو 1
- فائده أولی در فضیلت علم و علماست 10
- [مقدمه ] 10
- اشاره 10
- فائده دویّم در وجوب طلب علم است 16
- فائده سیّم در علومی است که تعلم آن لازم است یا مستحسن 19
- فائده چهارم در بیان علوم اهل بیت حضرت سید المرسلین صلوات اللَّه علیهم 28
- فائده پنجم وجوب رجوع است در همه علوم به ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم 38
- فائده ششم در اوصاف علمای دینی است که از ایشان اخذ علم توان نمود 40
- فائده هفتم در بیان اختلاف أخبار و جمع میان اینهاست: 51
- فائده هشتم در اجازه است 59
- فائده نهم در تعلیم و تعلم و آداب آن و ثواب آنست. 70
- فائده دهم در مذمت اجتهاد و آراء باطله است: 80
- فائده یازدهم در اصطلاحات حدیث است 91
- اوّل خبر متواتر 91
- دویم خبر محفوف به قرینه است 91
- اشاره 91
- سیم خبر واحد است، 92
- و ایضا خبر واحد منقسم می شود به اقسام بسیار نزد عامه، 93
- پنجم ضعیف است: 95
- اول صحیح: 95
- دویم خبر حسن است: 95
- چهارم خبریست: که یک ممدوح داشته باشد یا بیشتر و یک موثق بد مذهب 95
- اما موافق اصطلاح متأخرین از زمان علامه، 95
- اشاره 95
- سیم موثق: 95
- فائده دوازدهم بدان که علم بهترین عبادات است: 99
- اشاره 99
- اول: فصاحت الفاظش 111
- چهارم: اخبار از مغیبات آینده اش 111
- دویم: قوانین 111
- وجوه اعجاز قرآن بسیار است: 111
- سیم: اخبار از مغیباتش از اخبار انبیا و سلف، 111
- پنجم: اشتمال قرآنست بر علوم اولین و آخرین 112
- هفتم: خواص سور و آیات قرانی است 113
- هشتم: آن که هر چند بیشتر خوانند رغبت به آن بیشتر می شود 113
- ششم: اشتمال قرآنست بر شریعت مقدسه 113
- در شروع بشرح کتاب من لا یحضره الفقیه 116
- [مقدمه المؤلف ] 116
- [توضیح معنای بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم ] 116
- [خطبه المؤلف ] 129
- اشاره 183
- [باب المیاه: و طهرها و نجاستها] 183
- [آیات مربوط به آب ] 183
- [آب پاک و پاک کننده است ] 185
- [استعمال آب مشکوک اشکالی ندارد] 189
- [بیان مقدار کر] 190
- [طهارت با آب گلاب ] 194
- [میته و خون و بول و عذره و خمر آب را نجس می کند] 196
- [وضو ساختن به آبی که به آتش گرم شده باشد اشکالی ندارد] 196
- [قی ء طاهر است ] 201
- [سؤر حلال گوشت پاک است ] 202
- [اگر وزغ در ظرفی افتد یا داخل شود و بیرون آید آن آب را باید ریخت.] 204
- [اگر سگی در آب افتد، یا از آب بخورد] 204
- [آبی که خود به خود گندیده باشد] 206
- [آبی که گربه از آن خورده باشد] 206
- [وضو ساختن از سؤر یهودی و نصرانی و ولد الزنا] 207
- [آبی که در آن اسب، و استر، و الاغ، بول می کنند و سگان از آن می خورند، و جنب در آنجا غسل می کند] 210
- [طهارت از بول در بنی اسرائیل ] 211
- [پوست خوکی که او را دلو کنند و آب بکشند] 213
- [وضو ساختن از بازمانده جنب و حائض ] 214
- [وضو یا غسل از آبی که متغیر باشد به نجاست ] 214
- [اگر شخصی داخل حمام شود و ظرفی نداشته باشد که از آنجا آب بردارد] 215
- [وضو ساختن از بازمانده آب وضوی جماعت مسلمانان ] 217
- [اگر مسلمانی در حمام با ذمی مجتمع شوند اول مسلمان غسل بکند] 219
- [جایز نیست وضو و غسل کردن به غساله حمام ] 219
- [آبی که در حمام جمع می شود از آب غسل مردم اگر به جامه رسد] 220
- [وضو ساختن از آبی که از اعضای وضو ریخته باشد] 221
- [آبی که که شخصی به آن آب وضو ساخته باشد] 221
- [آبی که مرغ خانگی از آن خورده باشد آیا نجس است چون عذره می خورد] 224
- [سؤر حیوان حلال گوشت ] 224
- [وضو با آبی که از آن خورده باشد باز یا چرخ یا شاهین ] 225
- [اگر شخصی خون از بینی او بیاید پس بتکاند آن را پس آن خون قطره ها خرد شود و به ظرف برسد] 225
- [اگر در مشک بزرگ آب موشی بیفتد] 226
- [ماکیان و مرغ پرنده و امثال اینها هر گاه بر عذره راه روند و پای اینها نجس شود] 226
- [اگر موشی یا غیر آن از حیوانات در چاه آبی بیفتد و بمیرند و از آن آب خمیر کنند] 228
- [اگر موشی در خم روغن یا عسل یا آرد بافتد] 229
- [اگر موشی داخل خمی از روغن شود و موش را درآورند پیش از آن که بمیرد] 230
- [وضو ساختن از حوضهائی که در آنجا بول می کنند] 231
- [موش و سگ هر گاه از نانی بخورند یا بو کنند] 231
- [وضو ساختن از نبیذ] 232
- [جایز نیست وضو ساختن به شیر] 232
- [اگر شخصی غسل کند از گودی که آب در آنجا باشد و کم از کر باشد] 232
- [آب استنجاء] 234
- [اگر حیوان مرده در آب روان باشد] 236
- [آب ایستاده که مردار در آنجا باشد] 237
- [کسی که جنب شود در سفری و یافت نشود مگر برف ] 238
- [ترشح آب غسل جنب ] 238
- [باکی نیست که جنب دست در اندرون خم کند و بدست آب از آنجا بردارد] 238
- [مرد و زن از یک ظرف غسل کنند] 239
- [انسان ] 239
- [منزوحات بئر] 239
- [اگر موشی در چاهی افتد و بمیرد و از هم نپاشد] 243
- [اگر الاغی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر سگی در چاه افتد و بمیرد] 244
- [اگر مرغ خانگی یا خروس یا کبوتر در چاه بمیرد] 245
- [اگر گربه در چاه افتد] 245
- [اگر چند قطره خون در چاه ریزد] 246
- [اگر شتر یا گاو نری در چاه بمیرد] 246
- [اگر کودکی که غذای او بر شیرش غالب باشد بول کند در چاه ] 247
- [مردی که بالغ باشد در چاه بول کند] 247
- [اگر در چاه افتد زنبیلی از فضله آدمی ] 248
- [در حریم چاه ] 249
- [هر گاه عذره آدمی در چاه افتد] 249
- [هر گاه چیزی در چاه افتد و بوی آب را متغیر سازد] 252
- [وضو با آب گرم ] 254
- [وضوی با آب نجس ] 255
- [اگر قطره خمر یا نبیذ از شرابهای دیگر در خمیری افتد] 255
- [غسل جنابت در باران ] 256
- [وضو با سؤر موش ] 257
- [اگر وزغ در چاه افتد از آن سه دلو آب می کشند] 258
- [اگر گوسفندی یا چیزی که در جثه مثل گوسفند باشد در چاه بمیرد] 262
- [حکم وقوع سرگین در چاه ] 262
- [چاهی که داخل می شود در آن چاه آب راه و در آن آب هست بول و عذره آدمی و بولهای حیوانات ] 263
- [جایز نیست که شخصی بول کند در آب ایستاده ] 265
- اشاره 266
- [بول کردن در آب ایستاده سبب فراموشی است ] 266
- [حضرت رسول از همه کس احترازش از بول بیشتر بود] 266
- باب ارتیاد المکان للحدث و السّنّه فی دخوله و الاداب فیه إلی الخروج منه 266
- [دعای هنگام وضو] 267
- [و هرگز کسی مدفوع پیامبر را ندید] 270
- [آداب تخلی ] 271
- [مواضع کراهه تخلی ] 278
- [اکرام کردن نان ] 281
- [نهی فرمودند که شخصی بول کند در هوا از پشت بام یا جای بلندی ] 283
- [استنجا به دست راست کردن از جفاست ] 284
- [غسل در میان آن خانه که در آنجا بول می کنند] 284
- [هر گاه شخصی خواهد که استنجا کند چگونه بنشیند] 286
- [هر گاه شخصی بول کند دست راست خود را به ذکرش نرساند] 287
- [بسیار نشستن و مکث کردن در ادب خانه سبب بواسیر است ] 287
- [ذکر هنگام تخلی ] 288
- [ذکر اللَّه حسن علی کل حال ] 290
- [جایز نیست کسی داخل خلا شدن با انگشتری که بر آن اسم خدای تعالی باشد] 296
- [هر گاه انگشتری داشته باشد که نگینش از سنگ ریزه چاه زمزم باشد در حال استنجا از دست بیرون آورد] 297
- [چون فارغ شود و قضای حاجت او بشود بگوید که شکر مر خداوند را] 298
- [جایز نیست استنجا به سرگین و استخوان کردن ] 299
- [استنجای غایط آنست که سه سنگ پاک بمالند] 299
- [اولین استنجاء به آب ] 300
- [مقدار استنجاء] 302
- [کسی که نماز کند و بعد از نماز به خاطرش رسد که استنجا بول نکرده بود] 308
- [کسی که فراموش کند استنجای غایط را تا نماز کند] 309
- [استنجاء غایط به سنگ و کهنه و کلوخ ] 310
- [مکروه است حرف زدن در حالت بول و غایط] 311
- [مبالغه در شستن مطلوب است ] 312
- [جایز نیست قضای حاجت در سایه ای که قافله در آنجا منزل می کند] 313
- [کسی که بول او منقطع نشود] 315
- [کسی که بول کرده باشد و غایط نکرده باشد استنجای غایط بر او واجب نیست ] 316
- [کسی که وضو بسازد و بعد از آن بادی از او بیرون آید] 317
- [حضرت را صلوات اللَّه علیه که از خواب بیدار می شدند پس وضو می گرفتند] 317
- باب وقت وجوب الطهور 318
- اشاره 318
- [نماز سه جزو دارد] 318
- اشاره 318
- باب اقسام الصلاه 318
- [آیات ] 318
- [روایات ] 324
- باب فرایض الصلاه 324
- [واجبات نماز هفت است ] 324
- باب افتتاح الصلاه و تحریمها و تحلیلها 324
- اشاره 325
- [غسل یک صاع آب و از جهت وضو یک مد آب می باید] 325
- باب مقدار الماء للوضوء و الغسل 325
- [رسول خدا با زوجه خود با پنج مد آب که در یک ظرف بود غسل کردند] 331
- [ناچار است در وضو از سه کف آب ] 332
- باب صفه وضوء رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: 333
- اشاره 333
- [نحوه وضوی پیامبر از زبان امام باقر ع ] 335
- [مسح بر نعلین عربی ] 346
- [وضوی حضرت رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله یک بار یک بار بود] 347
- [احادیث دو مرتبه ] 351
- [تجدید وضو] 359
- باب صفه وضوء امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه: 361
- اشاره 361
- [وضوی امیر المؤمنین از زبان امام صادق ع ] 361
- [امیر المؤمنین در وضو از کسی کمک نمی گرفت ] 375
- [حضرت امیر المؤمنین وقتی که می خواستند که وضو بسازند این دعا می خواندند] 377
- [امیر المؤمنین صلوات اللَّه علیه مسح کشیدند بر نعلین عربی ] 377
- [بیان حد اعضای وضو] 378
- باب حد الوضوء و ترتیبه و ثوابه: 378
- اشاره 378
- [بیان ترتیب اعضاء وضو] 389
- [جایز نیست مسح کشیدن بر عمامه و کلاه ] 398
- [هر گاه زن وضو سازد مقنعه خود را بردارد] 405
- [ثواب الوضوء] 408
- [باکی نیست که شخصی به یک وضو نمازهای شب و روز را به جا آورد] 411
- [ثواب وضو] 412
- باب السواک: 415
- اشاره 415
- [تأکید بر مسواک ] 415
- [رعایت حق زنان ] 416
- [مسواک و حجامت و خلال ] 417
- [در مسواک کردن دوازده فاید اخروی و دنیوی هست ] 430
- باب عله الوضوء: 431
- باب حکم جفاف بعض الوضوء قبل تمامه 438
- باب فی من ترک الوضوء او بعضه او شک فیه 443
- [نماز بدون وضو حرام است ] 443
- اشاره 443
- [هشت کسند که نماز ایشان مقبول الهی نیست ] 444
- [کسی که بی وضو نماز کرده باشد از روی فراموشی ] 446
- [شخصی که در حال وضو می ماند جزوی از روی او که آب به آن نرسیده باشد] 454
- [هر گاه فراموش کنی مسح سر را] 455
- [کسی که بعد از وضو شک در اعضاء وضو کند] 457
- [کسی که یقین در وضو و حدث داشته باشد و نداند که کدام یک پیشتر است ] 458
- اشاره 464
- باب ما ینقض الوضوء 464
- [ناقض وضو آن چیزی است که از دو طرف زیر بیرون آید] 464
- [کسی که ناخنهای خود و شارب موی سر و ریش بگیرد اینها وضو را نمی شکند] 469
- [شخصی که بخواب رود نشسته آیا بر او وضو واجبست ] 471
- [خواندن شعر وضو را نمی شکند] 471
- [بوسیدن، و دست به بدن زن مالیدن و در دست مالیدن به فرج ایشان وضو نیست ] 472
- [در باره سلس البول ] 473
- [حکم رطوبت مشتبه ] 474
- اشاره 477
- باب ما ینجس الثوب و الجسد 477
- [مذی سبب وضو نیست و جامه را نجس نمی کند] 477
- [آبهائی که از انسان خارج می شود] 478
- [لباس نجس انسان را جنب نمی کند] 479
- [حکم عرق زن حائض ] 481
- [حکم عرق جنب از حرام ] 481
- [جامه که نجس شده باشد به بول اگر آن را در آب روان بشویند یک مرتبه آن را می شویند] 482
- [شخصی که محتلم شود و جامه اش نجس شود و جامه دیگر نداشته باشد] 482
- [حکم پاک کردن فرش و امثال آن ] 485
- [حکم آب استنجا] 486
- [شک و وسواس در خروج بول ] 486
- [زنی که یک لباس بیشتر ندارد] 486
- [حکم بول چهارپایان و دیگر حیوانات حلال گوشت ] 487
- [حکم آثار نجاست پس از شستن ] 491
- [خون کمتر از درهم ] 492
- [حکم شک در نجاست ] 495
- [حکم خون غیر جهنده ] 496
- [نجاست آن چه نماز در آن تمام نیست ] 497
- [حکم نجاست غیر مسری ] 497
- [نماز کردن در جامه که شراب به آن ریخته باشد] 499
- [نماز کردن در خانه ای که شراب باشد] 501
- [کسی که بول کند و اندکی از بول برانش بچکد و فراموش کند و نماز کند] 501
- [خون قروح و جروح ] 502
- [نجاست غیر مسری ] 502
- [غسل جنابت فی نفسه واجب است ] 504
- باب العله التی من اجلها وجب الغسل من الجنابه و لم یجب من البول و الغائط 504
- [به چه جهت امر به غسل جنابت شده، و از جهت غایط و بول نه ] 507
- [اغسال مستحب ] 510
- باب الاغسال 510
- [غسل جنابت و حیض در کیفیت مساویند] 515
- [در روایتی واقع شده است که هر جا وزغی را بکشد غسل بر او لازم است ] 517
- [وارد شده است که هر که بقصد دیدن مصلوب برود و او را ببیند غسل بر او واجبست ] 519
- [غسل جمعه و جنابت و استحاضه ] 519
- [غسل نفاس واجب است ] 521
- [بقیه غسلهای واجب و مستحب ] 521
- [غسل توبه ] 528
- [تنها وجوب غسل جنابت از قرآن استفاده می شود] 535
- [غسل جنابت از وضو کافی است ] 535
- باب صفه غسل الجنابه 536
- [آداب غسل جنابت ] 536
- [اکل جنب در حال جنابت سبب فقر است ] 540
- [خواب در حال جنابت ] 541
- [وجوب غسل به دخول حشفه ] 542
- [شخصی که بی لنگ غسل کند و کسی او را نبیند] 542
- [رطوبت مشتبه بعد از غسل ] 545
- [احتلام زن در خواب ] 549
- [هر گاه جنبی سر به آب فرو برد یک مرتبه ] 550
- [کسی که در روزی یا شبی چند مرتبه جنب شود کافی است او را یک غسل مگر آن که غسل بکند] 551
- [جنب همه قرآن را بخواند بغیر از چهار سوره عزیمه ] 551
- [کسی که جنب باشد یا بی وضو باشد پس مس قرآن نکند] 552
- [جایز نیست حایض و جنب را که داخل مسجد شوند مگر بعنوان گذشتن ] 556
- [هر گاه زنی خواهد که غسل جنابت کند حائض شود] 558
- [باکی نیست که جنب خضاب کند و رنگ به بندند] 559
- [باکی نیست که جنب در مسجد خواب کند یا بگذرد] 560
- [جنب می تواند در اول شب بخواب رود تا آخر شب ] 561
- [کسی که جنب شود در زمینی که نیابد در آن زمین مگر آب بسته ] 562
- [باکی نیست که در غسل موالات نباشد] 564
- [اگر حدثی صادر بعد از آن که سر را شسته باشی پیش از آن که بدنت را بشویی پس اعاده کن غسل را] 565
- [رعایت ترتیب در غسل ] 566
- [اولین خونی که بر زمین ریخت ] 568
- [حیض در لغت و اصطلاح ] 568
- باب غسل الحیض و النفاس 568
- [حیض در اول خلقت ] 569
- [زنان بهشت حیض نمی شوند] 571
- [کمترین زمان حیض سه روز است ] 571
- [حضرت فاطمه صلوات اللَّه علیها مثل شما زنان نیست که او خون حیض و نفاس ببیند] 571
- [محرمات بر حائض ] 572
- [اگر خون از ده روز درگذرد] 573
- [اقل ایام طهر ده روز است ] 574
- [و حایض غسل می کند به نه رطل ] 575
- [هر گاه زن در ایام عادت حیض خون زرد ببیند] 576
- [جایز نیست حایض را که حنا بر دست و پا گذارد] 578
- [فرزند در شکم مادر روزی او چه چیز است؟] 578
- [زن آبستن هر گاه خون ببیند] 580
- [بر حایض واجب است که قضای روزه بکند] 581
- [جایز نیست که جنب و حایض نزد تلقین احتضار میت حاضر شوند] 584
- [هر گاه زنی سال او پنجاه شود بعد از آن حیض نمی بیند] 585
- [زنی اول مرتبه خون ببیند و عادتی او را حاصل نشده باشد] 586
- [قرئ که حق سبحانه و تعالی فرموده است سه طهر است ] 588
- [زنی که پاک شود از حیض در وقت عصر واجب نیست که نماز ظهر را بکند] 589
- [هر گاه پاک شود از خون حیض در وقت نمازی و تأخیر کند غسل را تا وقت نماز دیگر] 589
- [اگر زنی دو رکعت نماز ظهر بگذارد و خون حیض بیاید] 590
- [هر گاه زنی در نماز باشد و گمان کند که حایض شده است ] 591
- [اگر چند ماه خون نبیند] 592
- [اگر خون یک ماه بند آید] 592
- [بر حایض واجب نیست که بعد از حیض بشوید جامهائی را که در حالت حیض پوشیده باشد] 594
- [جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد] 595
- [اگر زن پاک شده باشد پیش از غسل فرجش را بشوید بعدا جماع کند] 596
- [کفاره وطی حائض ] 597
- [استبراء کنیز] 601
- [هر گاه زن خواهد که غسل حیض کند بر او لازمست که استبرا کند] 601
- [هر گاه زن زردی ببیند به صفت خون حیض نباشد] 602
- [اگر بر زن مشتبه شود خون حیض و خون جراحت رحم ] 603
- [اگر بکارت زنش را ببرد و خونش بند نشود و نداند که آن چه می آید خون حیض است یا خون بکارت ] 604
- [صفات خون حیض ] 605
- [خون بکارت از لبهای فرج در نمی گذرد] 605
- [هر گاه زنی پنج روز خون ببیند و پنج روز پاکی ] 606
- [زن حایض هر گاه در سفر باشد و پاک شود و آب آن قدر نداشته باشد که از برای غسلش کافی باشد] 608
- [بر زن جایز نیست نگاه به فرج دیگری کند] 609
- [هر گاه زنی ادعا کند که در یک ماه سه حیض دیده ام و عدّه ام سرآمده است آیا می شنوند از او] 611
- [زنان حضرت صلی اللَّه علیه و آله وقتی که حایض می شدند نماز نمی کردند] 611
- [باز کردن مو هنگام غسل ] 612
- [و هر گاه زنی بزاید و خونش آید ده روز ترک نماز می کند] 613
- [استشهاد به فعل همسران پیامبر] 613
- [اصحاب ما روایت کرده اند که چهل روز ترک نماز می کند] 615
- [چون اقل حیض سه روز است و اکثرش ده روز است ] 615
- [آیه تیمم ] 616
- باب التیمم 616
- [زنی که یک روز یا دو روز در زاییدن داشته باشد یا بیشتر و زردی یا خون بیند نماز را چه کند؟] 616
- [بیان وجه احکام وضو و تیمم ] 617
- [تیمم عمار] 619
- [پس هر گاه شخصی خواهد که تیمم بدل از وضو کند] 620
- [شخصی که جنب شود آب را تیمم می کند، چون بیابد آب را پس غسل کند و اعاده نکند نماز را] 622
- [هر گاه شخصی تیمم داشته باشد و به آب رسد و وضو یا غسل نکند] 626
- [اگر کسی بیابد آب را در وقتی که داخل نماز شده قطع کند نماز را و وضو بسازد] 627
- [کسی که تیمم کند و چون خواهد که شروع در نماز کند آب بهم رسد] 628
- [اگر شخصی آب بهم نرسد و وقت نماز شود و تیمم کند و دو رکعت نماز بگذارد و بعد از آن آب بهم رسد] 629
- [تیمم بدل از وضو و بدل از غسل جنابت و بدل از غسل حیض آیا مساویند] 631
- [شخصی که بر بدن او دملها و جراحتها باشد و جنب شود] 632
- [شخصی که شکم رو داشته باشد یا عضوی از اعضای او شکسته باشد ایشان را امر به تیمم می کنند] 633
- [شخص جنب شده بود و آبله داشت او را غسل دادند و مرد] 634
- [شخصی که در سفر باشد و تیمم کند و نماز کند بعد از آن به آب رسد و اندکی از وقت مانده باشد] 635
- [اگر جنب خوف هلاک داشته باشد به سبب سرما تیمم کند] 635
- [ای ابو ذر صعید که تیمم ترا کافیست ده سال ] 636
- [هر گاه جنب شود شخصی در سفر و بقدر وضو آب داشته باشد تیمم کند و وضو نگیرد] 637
- [غسل جنابت مقدم بر غسل میت است ] 640
- [غسل جنابت بر وضو مقدم است ] 642
- [خائف از مرض تیمم می کند] 644
- [کسی که در مجامع روز جمعه یا روز عرفه باشد و نتواند به سبب کثرت مردمان که از مسجد بیرون رود] 646
- [هر که محتلم شود در یکی از مساجد بیرون آید و غسل کند مگر آن که در مسجد الحرام یا در مسجد سید المرسلین باشد] 647
- [کسی که تیمم کند و آب داشته باشد و فراموش کرده باشد که آب دارد] 647
و بر این مضمون روایت
موثق کالصحیح و قوی وارد شده است و مع هذا صدوقان حکم به صحت همین معنی کرده اند و علما نیز عمل کرده اند.
(و ان انقطع الحیض عن المرأه فخضبت رأسها بالحنّاء فانّه یعود إلیها الحیض) و اگر منقطع شود خون حیض از زنی و آن زن حنا بر سر بندد خون حیض عود خواهد کرد. روایت کرده است کلینی بسند قوی از محمد بن اسماعیل بن بزیع و ظاهر آنست که صدوق از کتاب او برداشته باشد و طریق صدوق به او صحیح است گفت که عرض نمودم به خدمت حضرت ابی الحسن علی بن موسی الرضا صلوات اللَّه علیهما که کنیز بچه دارم و حیضش بند شده است پس حضرت فرمودند که حنا بر سر بندد که حیضش بحال خود خواهد آمد پس او را گفتم که حنا بست و حیضش بحال خود آمد.
(و لا باس ان تسکب الحائض الماء علی ید المتوضّئ و تناوله الخمره) باکی نیست که حایض آب بر دست کسی کند خواهد دستها را بشوید یا سجاده را به او بدهد چنانکه روایت است بسند صحیح از معاویه بن عمار که سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که آیا از دست حایض آب می توان گرفت؟ حضرت فرمودند که بعضی از زنان حضرت سید المرسلین صلی اللَّه علیه و آله آب بر دست حضرت می ریخت و آن زن حایض بود و سجاده صغیره را به آن حضرت می داد.
و در حدیث دیگر وارد شده است که آن حضرت صلی اللَّه علیه و آله از یکی از زنان خود سجاده را طلب فرمودند آن زن گفت که من حایضم حضرت
فرمود که دستت حایض نیست بده.
غرض آنست که معاشرت با زن حایض می توان کرد و مثل یهود و مجوس از ایشان اجتناب نمی باید کرد و چیزی که حرامست جماع است چنانکه می گوید که:
[جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد]
(و لا یجوز مجامعه المرأه فی حیضها لأنّ اللَّه عزّ و جلّ نهی عن ذلک فقال وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ یعنی بذلک الغسل من الحیض) و جایز نیست جماع کردن زن در حالتی که حایض باشد زیرا که حق سبحانه و تعالی از جماع نهی فرموده است و فرموده است که نزدیکی با زنان مکنید به جماع تا غسل کنند و آیه ترجمه اش اینست که یا محمد سؤال می کنند ترا از خون حیض چون در جاهلیت از زنان حایض اجتناب می نمودند مانند یهود و مجوس از آن حضرت سؤال نمودند که بچه عنوان با حایض سر کنیم حق سبحانه و تعالی این آیه را فرستاد که بگو یا محمد که این خون حیض نجس است و طبایع از آن نفرتی دارند پس شما از مجامعت ایشان دوری کنید و نزدیکی به جماع با ایشان مکنید تا پاک شوند بنا بر قرائت تخفیف یا تا غسل کنند بنا بر قرائت تشدید یا جمع بین القراءتین کنند در حکم که تا پاک شدن وطی حرام باشد و بعد از آن تا غسل کردن مکروه باشد.
اگر چه از احادیث ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم ظاهر می شود که قرآن بر یک قرائت نازل شده است و این اختلاف از راویان بهم رسیده است و لیکن تجویز فرموده اند که عمل به قرائت مشهوره کنیم تا وقتی که حضرت صاحب الامر خروج فرمایند صلوات اللَّه علیه.
و جمعی
از علما قرائت تشدید را مقدم می دارند از جهت آن که مراد از آن البته غسل است و بعد از آن نیز حق سبحانه و تعالی فرموده است که چون زنان حایض غسل کنند پس جماع کنید ایشان را چنانکه حق سبحانه و تعالی شما را به آن امر کرده است یعنی با زنی که حلال شما باشند نه حرام یا جماع را بقصد حفظ نفس از معاصی کنید یا قصد فرزند داشته باشید یا در وقت جماع بسم اللَّه بگوئید یا با طهارت باشید.
و جمعی قرائت تخفیف را مقدم می دارند و قرائت تشدید را حمل بر آن