- اشاره 1
- جلد پنجم 1
- باب الصّلاه الّتی تصلّی فی کلّ وقت 1
- [تتمه کتاب الصلاه] 1
- باب الصّلاه فی السّفر 3
- [آیات قصر نماز] 3
- [نماز شکسته سنت پیامبر] 4
- [نماز مسافر دو رکعتی است ] 4
- [افطار در سفر واجب است ] 5
- [زمانی که سفر شروع می شود] 5
- [مقدار مسافت ] 8
- [قصد عشره ] 10
- [اگر در سفر وقت داخل شود] 12
- [هر گاه شخصی در سفر نماز را تمام کند] 12
- [کسانی که در سفر نماز تمام می خوانند] 13
- [امکنه تخییر] 18
- [خروج بعد از دخول وقت ] 19
- [در سفر نماز جمعه و عیدین نیست ] 19
- [حضرت پیامبر فریضه را در روز باران بر شتر سوار خواندند.] 22
- [نافله در سفر] 22
- [نماز در محمل ] 23
- [اگر در نماز قصد اقامه کند] 25
- [جمع بین ظهر و عصر] 25
- [تأخیر مغرب ] 26
- [سجده بر گِل ] 28
- [زود خواندن نماز عشاء] 28
- [نماز در عرفات ] 28
- [مقدار مسافت ] 29
- [سفر در سه روز] 31
- [مغرب دو رکعتی ] 31
- [اقامه عشره ] 33
- [سفر تفریحی ] 35
- [تعقیب نماز شکسته ] 37
- [نماز شب در سفر] 38
- باب العلّه الّتی من اجلها لا یقصّر المصلّی فی المغرب و نوافلها فی السّفر و الحضر 39
- باب علّه التّقصیر فی السّفر 41
- باب الصّلاه فی السّفینه 43
- باب صلاه الخوف و المطارده و المواقفه و المسایفه 48
- اشاره 48
- [نماز خوف ] 49
- [نماز با خوف از دزد یا درنده ] 51
- [نماز با اشاره ] 53
- [نمازی که تکبیر و تهلیل است ] 54
- [نماز مسایفه ] 56
- [نماز عاریا] 58
- [نماز در گل و آب ] 59
- باب ما یقول الرّجل اذا اوی إلی فراشه 60
- اشاره 60
- [دعا هنگام خواب ] 61
- [خواب با طهارت ] 61
- [نماز شب شرف مؤمن است ] 67
- باب ثواب صلاه اللّیل 67
- اشاره 67
- [آثار نماز شب ] 70
- [سه طایفه پیش خداوند عزیز هستند] 73
- [کسی که بعد از نماز شب بمیرد] 76
- [هر کس مقداری از شب را نماز شب بخواند] 77
- باب وقت صلاه اللّیل 81
- باب ما یقول الرّجل اذا استیقظ من النّوم 85
- باب القول عند صراخ الدّیک 91
- باب الصّلوات الّتی جرت السّنّه بالتّوجّه فیهن 95
- باب القول عند القیام إلی صلاه اللّیل 95
- باب صلاه اللّیل 96
- [آیه نماز شب ] 96
- [سفارش به نماز شب ] 97
- [مقدمات نماز شب ] 99
- [قرائت در نماز شب ] 100
- [اگر وقت تنگ باشد] 103
- [قضاء نماز شب ] 105
- باب دعاء قنوت الوتر 106
- [دعای پیامبر در قنوت ] 106
- [طولانی کردن قنوت ] 106
- [قنوت روز جمعه ] 107
- [قنوت نماز وتر] 109
- [نزدیک به فجر بهتر است ] 121
- [آب خوردن در بین نماز شب ] 122
- باب القول فی الضّجعه بین رکعتی الفجر و رکعتی الغداه 123
- باب افضل النّوافل 127
- باب «مواضع قرائه قل هو اللَّه احد فیها استحبابا 127
- اشاره 128
- باب قضاء صلاه اللّیل 128
- [موارد کراهه نماز] 131
- باب معرفه الصّبح و القول عند النّظر الیه 137
- [خواب بعد از نماز صبح ] 138
- باب کراهه النّوم بعد الغداه 138
- [خواب بر چهار وجه است ] 139
- [بر رو خوابیدن ] 140
- [سه چیز عجب آور است ] 141
- [خواب قیلوله ] 142
- [پنج نفر خوابشان نمی برد] 142
- [خواب صبح شوم است ] 143
- [خواب قیلوله ] 143
- [تعقیب نماز] 144
- باب صلاه العیدین 146
- [نماز عیدین واجبست و نماز کسوف واجبست ] 146
- [غسل عید قربان ] 151
- [افطار قبل از نماز] 152
- [خروج از شهر برای نماز] 153
- [در عیدین نماز جمعه نیست ] 155
- [هر گاه خواهی که به سفری روی تا نماز عید را نکنی بیرون مرو] 157
- [روز اول شوال روز جایزه است ] 157
- [خصوصیات نماز عیدین ] 159
- [خطبه عیدین ] 166
- [عدد افراد جماعت در عیدین ] 177
- [تعداد تکبیر در عیدین ] 177
- [چون مهیّا شوی جهه نماز عیدین و در روز جمعه نیز این دعا را می خوانی ] 178
- [سبب خشگسالی ] 179
- باب صلاه الاستسقاء 179
- [رعد و برق ] 182
- [دعای باران فرعون ] 183
- [نماز باران در بیابان باشد و پس از روزه ] 184
- [دعا هنگام طلب باران ] 186
- [نماز استسقا دو رکعت است ] 191
- [دعای امام حسن و امام حسین برای باران ] 192
- [وارونه کردن عبا در نماز] 192
- [نماز باران عمر] 196
- باب صلاه الکسوف 196
- [علت زلزله و بادها] 196
- [نماز آیات در زمان علی ع ] 199
- [نماز آیات به یک شکل است ] 200
- [ذو القرنین و ظلمات ] 201
- [زلزله و حوت ] 202
- [راه رفع زلزله ] 204
- [باد و نماز آیات ] 205
- [نماز آیات در تنگی وقت ] 209
- [اگر بعد از وقت بفهمد] 210
- [نماز و ضرورت ] 210
- [کیفیت نماز آیات ] 212
- باب صلاه الحبوه و التّسبیح و هی صلاه جعفر بن ابی طالب علیه السّلام 216
- [نماز حاجت اول ] 223
- اشاره 223
- باب صلوات الحاجه 223
- صلاه اخری للحاجه 224
- صلاه اخری للحاجه 226
- صلاه اخری للحاجه 226
- صلاه اخری للحاجه 227
- صلاه اخری للحاجه 227
- صلاه اخری للحاجه 228
- صلاه اخری للحاجه 229
- باب صلوات الاستخاره 231
- صلاه اخری للحاجه 231
- باب ثواب صلاه «الّتی یسمّیها النّاس صلاه فاطمه صلوات اللَّه علیها 238
- باب نوادر الصّلاه 240
- اشاره 245
- باب علّه وجوب الزّکاه 245
- کتاب الزکاه 245
- باب ما جاء فی مانع الزّکاه 255
- باب ما جاء فی تارک الزّکاه و قد وجبت له 262
- باب الاصناف الّتی تجب علیها الزّکاه 263
- باب الرّجل یستحی من اخذ الزّکاه فیعطی علی وجه اخر 263
- [آیه زکاه] 263
- [نصاب طلا] 264
- [در پنبه و زعفران و سبزیها واجب نیست ] 265
- [هر گاه شخصی دویست درهم داشته باشد و سال بر آن بگذرد] 266
- [بر شمش طلا و نقره زکاتی نیست ] 267
- [کمترین زکات که به یک نفر داده می شود] 270
- [قرض به جای زکات ] 272
- [کفن از زکات ] 274
- [زکات مال التجاره ] 274
- [اگر از شخصی قرض کنی مالی را و بماند نزد تو] 275
- [زکات به اهل سنت ] 276
- [زکات در چند چیز] 276
- [زکات شتر] 277
- [اجرت ارض مفتوحه عنوه] 278
- [زکات را تا به قبض عمال یا فقرا در نیاید نمی توان فروخت ] 279
- [زکات گوسفند] 283
- [زکات از مالیات حساب می شد] 286
- [مخارج خانه زکات ندارد] 287
- [اگر زکات تلف شود] 289
- [زکات هر شهری در همان جا صرف شود] 290
- [تبدیل زکات به پول ] 292
- [زکات زمینی یا خانه بخرد آیا بر او چیزی هست ] 293
- [نه جنسی که زکات در آن واجبست هر گاه آن را تبدیل کنی در سال زکات ساقط می شود] 294
- [خانه جزء مال نیست ] 295
- [جایز نیست که شارب الخمر را چیزی از زکات بدهند] 296
- [زکات به کثیر العیال ] 297
- [شخصی از زکات مال خود به یک کس آن مقدار بدهد که او را غنی گرداند] 298
- [تفضل دادن کسانی را که سؤال نمی کنند بر کسانی که سؤال می کنند] 300
- [جمعی که مهاجرت نموده باشند مقدم هستند] 300
- [نصاب گندم و جو] 301
- [حج از زکات ] 303
- [زکات به بنی هاشم ] 305
- [در مال عبد مکاتب زکات نیست ] 305
- باب نوادر الزّکاه 309
- [کتاب ] باب الخمس 313
- [آن چه از دریا بیرون آید] 313
- [غنیمت ] 314
- [گنج ] 314
- [خمس در بیست دینار] 315
- [خمس در معدن ] 315
- [مصرف خمس ] 316
- [خوردن خمس ] 316
- [خمس بعد از مؤنه است ] 330
- [زمینی که ذمی بخرد] 331
- [خمس حلال است برای شیعیان ] 332
- [پنج نهر بزرگ و جبرئیل ] 341
ص: 30
شود و او در سفر باشد و تاخیر کند نماز را تا به حضر آید و فراموش کند حضرت فرمودند که دو رکعت قضا می کند زیرا که وقت بر او داخل شد و در سفر بود می بایست که در سفر به جا آورد و اظهر تخییر است و احوط جمع چنانکه گذشت و خواهد آمد در این باب.
[امکنه تخییر]
( «و قال الصّادق صلوات اللَّه علیه من الامر المذخور اتمام الصّلاه فی اربعه مواطن بمکّه و المدینه و مسجد الکوفه و حایر [و الحائر خ ] الحسین صلوات اللَّه علیه قال مصنّف هذا الکتاب رحمه اللَّه یعنی بذلک ان یعزم علی مقام عشره ایّام فی هذه المواطن حتّی یتمّ و تصدیق ذلک ما رواه محمّد بن اسماعیل بن بزیع عن ابی الحسن الرّضا صلوات اللَّه علیه قال سألته عن الصّلاه بمکّه و المدینه یقصّر او یتمّ قال قصّر ما لم یعزم علی مقام عشره أیّام، و ما رواه محمّد بن
خالد البرقیّ عن حمزه بن عبد اللَّه الجعفریّ قال لمّا ان نفرت من منی نویت المقام بمکّه ثمّ جاءنی خبر المنزل فلم اجد بدّا من المسیر إلی المنزل فلم ادر اتمّ ام اقصّر و ابو الحسن صلوات اللَّه علیه یومئذ بمکّه فاتیته فقصصت علیه القصّه فقال لی ارجع إلی التّقصیر») و منقولست از آن حضرت صلوات علیه در صحیح که فرمودند که از جمله اسرار احکام الهی که مخصوص اهل بیت است و شیعیان ایشان: تمام کردن نماز است در چهار موضع شهر مکه معظمه و شهر مدینه مشرفه و مسجد جامع کوفه و حایر حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه. و ظاهر حایر همین است که الحال مسمی است به حایر و بعضی گفته اند که اصل روضه مقدسه است و بعضی گفته اند که حصار کربلای معلی است و وجه تسمیه به حایر آنست که در زمان متوکل لعنه اللَّه فرمود که آب فراتر بلند کنند تا خانهائی که در آن زمان بوده با حایر خراب
ص: 31
شود و آب جمیع صحرا را گرفت و از دور آن حضرت بلند شده بود، و از آن زمان نشان کردند و حایر را ساختند، یا آن که در زمان پادشاهان دیالمه که زمان صدوق باشد ساختند و ظاهر نیست به نحوی که معلوم باشد، و اصل روضه مقدسه معلومست و اظهر آنست که همین حایر نیز داخل است.
چنین گوید مصنف این کتاب ابن بابویه که مراد آن حضرت صلوات اللَّه علیه این است که سنت است که چون مسافر باین چهار موضع رسد قصد اقامت ده روز بکند و نماز را تمام کند و مصدّق
این روایت صحیح محمد است که گفت از آن حضرت صلوات اللَّه علیه سؤال کردم از نماز کردن در مکه و مدینه قصر می کند مکلف، یا مسافر یا تمام می کند حضرت فرمودند که قصر کند تا قصد اقامت ده روز نکند، و مؤید دیگر روایت کالصحیح حمزه جعفریست که گفت چون از منی باز گردیدم قصد کردم که در مکه خواهم ماند بعد از آن خبری از خانه بمن رسید که ناچار شدم که توقف نکنم و به خانه روم و نمی دانستم که چند روزی که خواهستم بود آن را تمام کنم یا قصر کنم و در آن وقت حضرت امام موسی یا حضرت امام رضا صلوات اللَّه علیهما در مکه تشریف داشتند به خدمت حضرت رفتم و حکایت خود را به آن حضرت عرض نمودم حضرت فرمودند که رجوع کن به تقصیر. و حدیث ابو ولاد نیز ظاهرش با صدوقست که تاویل کرده شد.
و چون احادیث تخییر قریب به تواتر است ناچار است از تاویل این اخبار بانکه با قصد اقامت واجب شد و بی قصد اقامت مخیر باشد و تقصیر عبارت از جواز تقصیر خواهد بود.