لوامع صاحبقرانی، ج 5، ص: 3 صفحه 262

صفحه 262

ص: 460

حجّه و حجّه خیر من بیت مملوّ ذهبا یتصدّق فی برّ حتّی ینفد ثمّ قال (ص) و لا افلح من ضیّع عشرین بیتا من ذهب بخمسه و عشرین درهما فقیل له و ما معنی خمسه و عشرین قال من منع الزّکاه وقفت صلاته حتّی یزکّی) و منقول است کالصحیح که آن حضرت صلوات اللَّه علیه فرمودند که یک نماز فریضه بهتر است از بیست حج و یک حج بهتر است از یک خانه که پر باشد از طلا که تصدق کنند در راه حق سبحانه و تعالی تا آخر شود بعد از آن فرمودند که رستگاری ندارد کسی که ضایع سازد بیست خانه پر از طلا که در راه خدا بدهند که اقل مرتبه دویست خانه است به مقتضای «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» بانکه بیست و پنج درهم که زکات هزار درهم باشد ندهد پرسیدند که بیست و پنج یعنی چه حضرت فرمودند که هر گاه هزار درهم داشته باشد و بیست و پنج درهم زکات بر او واجب باشد و ندهد. تا زکات ندهد نمازش موقوفست و مقبول نیست و نماز که مقبول نیست بیست خانه طلا یا دویست خانه را به او نخواهند داد اما جزو اول این حدیث در احادیث بسیار از صحیح و موثق کالصحیح و قوی کالصحیح وارد است به عبارتی قریب باین اما مضمون یکی است و اما جزو ثانی گذشت در اخبار بسیار که نماز مقرونست با زکات و اقل مرتبه آن اخبار عدم قبول است.

(و قال

صلوات اللَّه علیه ما ضاع مال فی برّ و لا بحر الّا بتضییع الزّکاه و لا یصاد من الطّیر الّا ما ضیّع تسبیحه) و کالصحیح به اسانید متکثره منقول است که حضرت امام جعفر صلوات اللَّه علیه فرمودند که مالی ضایع نشده است یا نمی شود نه در خشکی و نه در دریا مگر به ضایع گردانیدن زکات بخصوصها یا بترک حقوق مالیه الهی و بنا بر اول اکثریت و بنا بر ثانی اگر چه تجوزی هست ممکن است که واقعی باشد و از مرغان شکار کرده نمی شود مگر مرغی که ترک کند تسبیح مقررش را و گذشت مقرون بقسم.

ص: 461

و در حسن کالصحیح از هشام بن الحکم منقولست که حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند که هر که منع کند حقی از حقوق الهیه را البته دو مثل آن را در باطل صرف می نماید طوعا او کرها و از حضرت امام محمد باقر صلوات اللَّه علیه که فردای قیامت حق سبحانه و تعالی جمعی را از قبور مبعوث گرداند که دستهای ایشان را در گردنهای ایشان غل کرده باشند که قدرت نداشته باشند بمقدار بند انگشتی چیزی را بردارند و فرشتگان با ایشان باشند که ایشان را در صحرای محشر سرزنش کنند و گویند که اینها جمعی اند که حق سبحانه و تعالی در دار دنیا به ایشان مال بسیار کرامت کرده بود و قلیلی از ایشان طلب کرده بود و ایشان به خداوند خود بخل ورزیدند و به او ندادند اینها جماعتی اند که حق سبحانه و تعالی به ایشان مالها عطا کرده بود و حقی را که حق سبحانه و

تعالی در مال ایشان واجب گردانیده بود ندادند و این سرزنش بدترین عذابها باشد ایشان را.

باب ما جاء فی تارک الزّکاه و قد وجبت له

این بابی است در بیان آن چه وارد شده است از تهدید در نگرفتن زکات در وقتی که واجب شده باشد او را گرفتن زکات بانکه منحصر شده باشد معاش او در گرفتن زکات.

(روی مروان بن مسلم عن عبد اللَّه ابن هلال قال سمعت ابا عبد اللَّه صلوات اللَّه علیه یقول تارک الزّکاه و قد وجبت له مثل مانعها و قد وجبت علیه) کالصحیح منقولست از عبد اللَّه که گفت شنیدم از حضرت امام جعفر صادق صلوات اللَّه علیه که مکرر می فرمودند که شخصی که زکات از جهه او واجب شده باشد که چیزی نداشته باشد و کسی نداشته باشد که معاش او بان گذرد و نگیرد زکات را مانند کسی است که زکات بر او واجب شده باشد و ندهد بلکه گاه باشد که بدتر باشد در صورتی که خوف هلاک خودش یا عیالش داشته باشد بلکه در این وقت اگر زکات به او ندهند دزدی و غصب نیز می تواند کرد بقصد آن که چون به همرساند بدهد هر گاه آن شخصی که دارد زیاده از قوت خود داشته باشد و اگر نه نمی تواند از آن شخص گرفتن چون او نیز در تلف است حاصل آن که می باید بگیرد و نگوید که من زکات نمی خورم و چون بخورم از روی تعصّب جاهلیت، و کالصحیح نیز آن حضرت صلوات اللَّه علیه به همین عبارت وارد شده است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه