لوامع صاحبقرانی، ج 7، ص: 3 صفحه 314

صفحه 314

کنید از حق سبحانه و تعالی

و چون زیارت کردید بر گردید و آنجا را وطن مکنید و در بعضی از اخبار وارد شده استحباب توطن، آنجا ممکن است که نهی از جهه تقیه باشد یا نسبت به اشخاص مختلف شود و اکثر مردمان را توطن خوب نیست چنانکه مشاهد است که گاه هست که سال به سال زیارت نمی کنند و قساوت قلب بهم می رسد ایشان را و (و فی خبر اخر قال الصّادق صلوات اللَّه علیه بلغنی انّ قوما اذا زاروا الحسین صلوات اللَّه علیه حملوا معهم السّفره فیها الجداء و الاخبصه و اشباهه لو زاروا قبور احبّائهم ما حملوا معهم هذا) و کالصحیح از آن حضرت صلوات اللَّه علیه منقول است که فرمودند که بمن رسیده است خبری که جمعی هستند که هر گاه به زیارت حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه می روند با خود سفره برمی دارند که در آن سفره می گذارند بزغاله های بریان و حلواهای خرما و امثال این نعمتهای اگر این جماعت به زیارت قبور دوستان خود روند چنین سفره بر نمی دارند چگونه لاف دوستی آن حضرت می زنند و آن حضرت را کمتر از دوستان خود رعایت می کنند

باب الزّاد فی السّفر

[از شرف و بزرگی آدمی است که توشه نیکو بردارد]

(قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله من شرف الرّجل ان یطیّب زاده اذا خرج فی سفر) این بابی است در بیان برداشتن توشه در سفر منقولست از آن حضرت صلوات اللَّه علیه بروایت کالصحیح سکونی که فرمودند که از شرف و بزرگی آدمی است که توشه نیکو بردارد و هر گاه به سفری بیرون رود و ظاهرش آنست که دو معنی مراد باشد یکی آن که توشه نفیس بردارد از انواع متنعمات که جمعی که به مشایعت

او روند ایشان را ضیافت کند، یا آن که جمعی که توشه بر نداشته باشند به ایشان تواند داد و اگر چنان کند که خوشبو باشد به مشک و عنبر و زعفران بهتر خواهد بود چون ممکن است که مراد حضرت خوشبو ساختن توشه باشد و معنی دویم آنست که چون آدمی بر جناح سفر آخرتست یوما فیوما بلکه انا فانا بزرگ کسی است که چون متوجه سفر آخرت شود آن قدر توشه اعمال صالح برداشته باشد که او را بس باشد بلکه جمعی دیگر را اعانت تواند کرد به شفاعت و معروفی که سابقا گذشت چون کلام آن حضرت کلام الهی است و حق سبحانه و تعالی چنین فرموده در سفر حج که توشه بردارید و بار مردمان مباشید به درستی که بهترین توشه ها تقوی است و توشه سفر آخرتست و دنیا

[چون حضرت سید الساجدین بسفر می رفتند بهترین توشه ها بر می داشتند]

(و کان علیّ بن الحسین صلوات اللَّه علیهما اذا سافر إلی مکّه إلی الحجّ او العمره تزوّد من اطیب الزّاد من اللّوز و السّکّر و السّویق المحمّض و المحلّی) و به اسانید صحیح و کالصحیح بسیار منقولست که حضرت امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق صلوات اللَّه علیهما می فرمودند که چون حضرت سید الساجدین بسفر که می فرمودند از جهه حج یا عمره یا هر دو بهترین توشه ها بر می داشتند مانند بادام و شکر و بادام قندی الحال متضمن هر دو است و سویق که آرد بود داده است بر می داشتند و ترش و شیرین می فرمودند از مانند قند و سماق و به آن چاشت می فرمودند چون در سفر مکه نادر است که قافله بیندازد که طبخ توانند کردن، در وقت عصر

که فرود می آیند طبخ می کنند و ممکن است که حضرت قاووت را از جهه غذای خود بر داشته باشند و از جهه دیگران طبخ می فرموده باشند چنانکه داب حضر ایشان نیز چنین بود، و چون در سفر ریاضات و حرکات عنیفه هست فی الجمله تنعم می فرموده باشند که بدن از عبادات اهمّ ضعیف نشود اگر چه محبت الهی غذای ایشان بود و محتاج به غذای دیگر نبودند و لیکن از دو وجه اینها می فرمودند یکی آن که کار بر دیگران دشوار نشود و دیگران متابعت ایشان کنند.

و دویم از جهه غلاه شیعه که نسبت خدائی به ایشان ندهند، یا آن که اینها می فرمودند باز جمعی بودند که به اندک چیزی که از ایشان می دیدند اثبات الوهیت از جهه ایشان می کردند و تقیه که حضرات ائمه معصومین صلوات اللَّه علیهم از این جماعت می کردند بیشتر بود از تقیه که از دشمنان می کردند

[توشه سفر آخرت ]

(و روی انّه قام ابو ذر رحمه اللَّه علیه عند الکعبه فقال انا جندب بن السّکن فاکتنفه النّاس فقال لو انّ احدکم اراد سفرا لاتّخذ فیه من الزّاد ما یصلحه لسفره فتزوّد و السفر یوم القیمه اما تریدون فیه ما یصلحکم فقام الیه رجل فقال ارشدنا فقال صم یوما شدید الحر للنّشور و حجّ حجّه لعزائم الامور و صلّ رکعتین فی سواد اللّیل لوحشه القبور، کلمه خیر تقولها و کلمه شرّ تسکت عنها او صدقه منک علی مسکین لعلّک تنجوا بها یا مسکین من یوم عسیر و اجعل الدّنیا در همین درهما أنفقته علی عیالک و درهما قدّمته لآخرتک و الثّالث تضرّ و لا ینفع لا ترد اجعل الدّنیا کلمتین کلمه فی طلب الحلال

و کلمه للآخره، و الثّالثه تضرّ و لا تنفع لا تردها ثمّ قال قتلنی هم یوم لا ادرکه) و کالصحیح منقول است از سکونی که حضرت امام جعفر صادق از پدرش صلوات اللَّه علیهما روایت کردند که ابو ذر به نزد کعبه ایستادند و گفتند که منم جندب بن سکن که لقب جناده است پس مردمان بر دور او جمع شدند پس او نصیحتی فرمودند که اگر یکی از شما اراده کند به سفری رود هر آینه آن مقدار توشه از جهه آن سفر بر می دارد که او را بس باشد در آن سفر، و شما همه سفری عظیم دور و دراز پیش دارید که آن سفر قیامت است آیا نمی خواهید در آن سفر توشه آن مقدار که شما را بس باشد و در خصال مصحّح چنین است بعد از

«لسفره فسفر یوم القیمه اما تریدون فیه الخ»

و ظاهرا صدوق نقل بالمعنی کرده است و احتمال اصلاح نساخ نیز هست پس شخصی برخاست و گفت: ما را راهنما به توشه آن سفر ابو ذر گفت یک روز در هوای گرم روزه بدار از جهه گرمای روزی که سر از خاک برداری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه