- [الخطبه] 1
- غناء چیست؟ 1
- آیا محور بحث را عنوان موسیقی قرار دهم یا عنوان غناء؟ 1
- هر صدای خوبی غناء نیست 3
- اکنون بیان معنی طرب 4
- تقریب تعدد اثر 5
- اشاره 5
- توضیح این مطلب از باب استدلال 6
- صدای خوب طرب انگیز بر دو گونه است 7
- آیا در ترانه هم خوبی صدا شرط است؟ 8
- فشرده کلام در موضوع غناء 12
- حرام بودن ترانه 12
- چهچه 13
- سرود 14
- شعار 15
- حد تحولی که از آواز مطرب تولید میشود 16
- مداحی و مرثیه خوانی 16
- آیا خود این موضوع غناء چه صورت دارد؟ 18
- اشاره 20
- اکنون ذکر این روایت 20
- اکنون ذکر روایات لهو الحدیث 21
- امّا دسته اول 21
- و امّا کلام شیخ اعظم ره 23
- اشاره 24
- و امّا سایر روایات 24
- توضیح مفاد این روایت 25
- فشرده مطلب 26
- مطلب اول 26
- اشاره 26
- مطلب دوم 28
- بحث 2 از مطلب 2 29
- و امّا التزام بممنوع بودن از باب باطل بودن 30
- عبارتی از المیزان 31
- خلاصه 32
- یک حرف واهی و بچگانه 33
- و اما ساز 34
- اکنون ذکر روایاتی از وسائل و غیر آن 35
ص: 20
کافی است در استکشاف مبغوض بودن آن در نزد خداوند متعال شاید اقتضاء طبیعی غناء ملحوظ نظر معصوم صلوات اللّه و سلامه علیه در روایت یونس بوده است
اکنون ذکر این روایت
اشاره
فی الوسائل فی الباب 99 عن الکافی عن عده من اصحابنا عن سهل عن علی بن الریان یونس قال سألت الخراسانی علیه السلام عن الغناء ان العباسی ذکر عنک انک ترخص فی الغناء فقال کذب الزندیق ما هکذا قلت له سألنی عن الغناء فقلت ان رجلا اتی ابا جعفر علیه السلام فسأله عن الغناء فقال یا فلان اذا میّز اللّه بین الحق و الباطل فاین یکون الغناء؟ قال مع الباطل فقال قد حکمت
در هر صورت خوبست با حثین در مسأله غناء ابتداء حساب اقتضاء طبیعی غنا را از نظر تغییر حالی که در انسان ایجاد میکند بکنند آنگاه به سراغ ادله نقلیه بروند زیرا روی این فرض اگر در پاره ای از ادلّه باز بحسب فرض اجمال باشد و در حقیقت بعضی از روایات در مرحله اثبات حرمت رسا نباشد از اقتضاء طبیعی کمک بگیرند
من خیال میکنم فقیه تنها با وجود اقتضاء قهری و طبیعی غناء
بانضمام رسوخ مبغوضیه و قبحی که وجودش در اذهان متشرعه قابل انکار نمیباشد هرگز نمیتواند در مسأله غناء متشبث باصاله البراءه شود
بدیهی است اصاله البراءه اختصاص بموارد مشکوکه دارد آن هم به تفصیلی که در محل خود مقرر است
چه گونه در مورد غناء این اصل را جاری نمائیم با وجود اینکه بعد از فراغ از اقتضاء طبیعی غناء به نحوی که ذکر کردم دیگر جائی برای این اصل باقی نمیماند؟
مگر خیال میکنی مراد از بیان در قاعده قبح بلا بیان تنها بیان نقلی است؟ یا اینکه خیال میکنی اقتضاء طبع غناء صلاحیت برای بیانیه ندارد؟ وانگهی خود رسوخ و مغروسیه در اذهان تنها کافی نیست برای منع از اجراء؟ تمام این مطالبی که از اول این رساله تا اینجا ذکر کردیم مربوط بخود موضوع غناء بود گواینکه مبغوضیه آن را نیز بی تناسب با نفس موضوع بمنظور اثر طبیعی آن ندانستیم- و امّا حکم و مبغوضیه آن از نظر ادله نقلیه- اکنون ذکر روایات، روایاتی که از برای اثبات حرام بودن غناء بآنها استدلال شده بر سه دسته میباشد
1- روایاتی که در آن روایات قول زور به غناء تفسیر شده است
2- روایاتی که در آن روایات لهو الحدیث به غناء تفسیر شده است
3- روایاتی که شاید ارتباط به تفسیر هیچ آیه ای از آیات قرآن مجید ندارد