فقه و حقوق جلد19 صفحه 159

صفحه 159

مذهبی و با همۀ تجلیات عالی و با شکوه معنوی، جز بازیهای تغییر شکل یافتۀ جنسی نیست. و اگر از دندۀ سیادت و برتری طلبی برخیزد، سرگذشت بشریت از نظر او یکسره خونریزی و بیرحمی است.

غربی در قرون وسطیٰ از مذهب و به نام مذهب شکنجه ها دیده و آزارها کشیده و زنده زنده در آتش انداختن ها مشاهده کرده است. به همین جهت از نام خدا و مذهب و هر چیزی که این بو را بدهد وحشت می کند و از این رو با همۀ آثار و علائم فراوان علمی که از هدف داشتن طبیعت و واگذار نبودن جهان به خود می بیند، کمتر جرأت می کند به اصل «علت غایی» اعتراف کند.

ما از این مفسران نمی خواهیم که به وجود پیامبران- که در طول تاریخ ظهور کرده اند و منادی عدالت و انسانیت بوده اند و با انحرافات مبارزه می کرده اند و نتایج ثمربخشی از مبارزات خود می گرفته اند- اقرار و اعتراف کنند؛ از آنها می خواهیم که لااقل نقش آگاهانۀ طبیعت را فراموش نکنند.

در تاریخ روابط زن و مرد قطعاً مظالم فراوان و قساوتهای بی شماری رخ داده است. قرآن قساوت آمیزترین آنها را حکایت کرده است. اما نمی توان گفت سراسر این تاریخ قساوت

و خشونت بوده است.

فلسفۀ حقیقی مهر

به عقیدۀ ما پدید آمدن مهر نتیجۀ تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است.

مهر از آنجا پیدا شده که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مسألۀ عشق مغایر نقش دیگری است. عرفا این قانون را به سراسر هستی سرایت می دهند، می گویند قانون عشق و جذب و انجذاب بر سراسر موجودات و مخلوقات حکومت می کند با این خصوصیت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر موجودی وظیفۀ خاصی را باید ایفا کند متفاوتند؛ سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است.

فخر الدین عراقی، شاعر معروف می گوید:

ساز طرب عشق که داند که چه ساز است کز زخمۀ آن نُه فلک اندر تک وتاز است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه