فقه و حقوق جلد19 صفحه 64

صفحه 64

نمی کنیم ولی از نظر اجتماعی لازم می دانم در این باره بحث کنم. بعلاوه، نظر شخصی خودم این است که قانون مدنی از این جهت راه صوابی رفته است.

مرد بندۀ شهوت است و زن اسیر محبت

فلسفۀ اینکه دوشیزگان لازم است- یا لااقل خوب است- بدون موافقت پدران با مردی ازدواج نکنند، ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده

است. اگر به این جهت بود، چه فرقی است میان بیوه و دوشیزه که بیوۀ شانزده ساله نیازی به موافقت پدر ندارد و دوشیزۀ هجده ساله طبق این قول نیاز دارد. بعلاوه، اگر دختر از نظر اسلام در ادارۀ کار خودش قاصر است، چرا اسلام به دختر بالغ رشید استقلال اقتصادی داده است و معاملات چندصدمیلیونی او را صحیح و مستغنی از موافقت پدر یا برادر یا شوهر می داند؟ این مطلب فلسفۀ دیگری دارد که گذشته از جنبۀ ادلۀ فقهی، از این فلسفه نمی توان چشم پوشید و به نویسندگان قانون مدنی باید آفرین گفت.

این مطلب به قصور و عدم رشد عقلی و فکری زن مربوط نیست، به گوشه ای از روانشناسی زن و مرد مربوط است، مربوط است به حس شکارچی گری مرد از یک طرف و به خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر.

مرد بندۀ شهوت است و زن اسیر محبت. آنچه مرد را می لغزاند و از پا درمی آورد شهوت است، و زن به اعتراف روانشناسان صبر و استقامتش در مقابل شهوت از مرد بیشتر است. اما آن چیزی که زن را از پا در می آورد و اسیر می کند این است که نغمۀ محبت و صفا و وفا و عشق از دهان مردی بشنود. خوش باوری زن در همین جاست.

زن مادامی که دوشیزه است و هنوز صابون مردان به جامه اش نخورده است، زمزمه های محبت مردان را به سهولت باور می کند.

نمی دانم نظریات پروفسور ریک روانشناس امریکایی را تحت عنوان «دنیا برای مرد و زن یک جور نیست» در شمارۀ 90 مجلۀ زن روز خواندید یا نخواندید. او می گوید:

«بهترین جمله ای که یک مرد می تواند به زنی بگوید، اصطلاح «عزیزم

تو را دوست دارم» است.»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه