فقه و حقوق جلد20 صفحه 113

صفحه 113

قبل از شیعه کتاب جامع در مسائل اصولی تألیف کردند.

اجتهاد و حریت

مستشرقین نوعاً اجتهاد را نوعی حریت تلقی می کنند، و اتفاقاً هم چنین است، اجتهاد نوعی حریت است. ولی آنها از این کلمه حق، باطل را اراده می کنند، مقصودشان از حریت این است که مجتهدان خود را محدود و مقید به آنچه از ناحیه کتاب و سنت رسیده نمی دانند و از تقید به حدود کتاب و سنت آزادند! مستشرقین روح اعتزال را در مقابل روح اشعریت نیز به عنوان حریت به همین معنی که گفته شد توجیه می کنند.

آنها چنین وانمود می کنند که اسلام مساوی است با عقاید و افکار اشعری، ولی در این میان گروهی روشنفکر (معتزله) پیدا شدند که خود را از قید تعبد به کتاب و سنت آزاد کردند. مجتهدان نیز در مقابل ظاهریون گروهی دیگر از احرار بودند.

این گونه تفسیر از اجتهاد یا اعتزال، دروغ و بهتان محض است. اجتهاد در فقه و اعتزال در کلام البته نوعی حریت است ولی حریت از جمود و تقشر. تاریخ گواه است که مجتهدان و معتقدان به حق عقل در فقه یا کلام که بحق باید آنها را «احرار» نامید از مؤمن ترین و باتسلیم ترین و باتقواترین و مخلص ترین علمای اسلامی بوده اند و هرگز ظاهریین و اشعریین از آنها مقیدتر به حفظ موازین اسلامی نبوده اند.

حریت شیخ طوسی

شیخ طوسی از این گونه احرار است. سراسر وجود شیخ طوسی از ایمان اسلامی و شور اسلامی و علاقه به خدمت به اسلام موج می زند. او یک دلباختۀ سر از پا نشناخته است. ولی این شور و ایمان و دلباختگی هرگز او را به سوی جمود و تقشر سوق نداده است. او با جامدان و قشریان نبرد کرده است. او اسلام را

آنچنان که شایسته است شناخته است و لهذا حق عقل را محترم شمرده است.

شیخ طوسی با آنکه محدّثی عظیم الشأن است و کتاب تهذیب الاحکام و کتاب استبصار او بهترین دلیل بر مدّعاست، مسائل اصول دین را حق طلق عقل می داند به این معنی که تعبد و تقلید را در این مسائل جایز نمی شمرد. وی در عُدّه الاصول به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه