فقه و حقوق جلد20 صفحه 246

صفحه 246

منفعت؛ یعنی مالک منافع نمی شود ولی حق دارد از منفعتی که مال دیگری است بهره برداری کند، مثل ودیعه یا امانت. کسی که به عنوان ودیعه مالی را از ما می گیرد مثلًا لباسی را امانت می گیرد، بازهم مالک منفعت این لباس، ما هستیم؛ یعنی ما منفعت آن را به او تفویض نکرده ایم که از ملک خود خارج کرده باشیم ولی به او اجازه و حق داده ایم که از آن منتفع بشود. لذا در باب ودیعه کسی که می گیرد مالک منفعت نیست ولی حق انتفاع دارد.

یکی از مواردی که در اعتبارات عرفی، مالک حق دارد در مورد مال خودش انجام بدهد قرض دادن است. طبیعت قرض دادن چیست؟

تعریف قرض

قرض نه بیع است نه صلح است نه اجاره است نه هبه است و نه ودیعه. چیز دیگری غیر از اینهاست. در تعریف قرض گاهی گفته اند تملیک به عوض. ولی گفته اند این تعریف درست نیست؛ قرض تملیک به ضمان است. یعنی شخصی که مال خودش را به دیگری قرض می دهد،

با قرض دادن، آن را از ملک خودش خارج کرده و دیگری را مالک آن نموده است. در این جهت با بیع و هبه هیچ فرقی نمی کند.

بیع، تملیک است و اخراج از ملکیت خود و داخل کردن در ملکیت غیر. هبه هم اخراج از ملکیت خود و داخل کردن در ملکیت غیر است. قرض هم اخراج از ملکیت خود و داخل کردن در ملکیت غیر است با این تفاوت که در اینجا معاوضه نیست؛ به عوض قرض، مثل بیع چیزی در ملک قرض دهنده وارد نشده. هبۀ مطلق هم نیست. تملیک به ضمان است؛ یعنی من از ملک خودم خارج کردم و طرف را متعهد نمودم و ضامن کردم به مثل آن اگر مثلی باشد، و به قیمت آن اگر قیمی باشد.

امور مثلی که متشابه هستند مانند پول، گندم و امثال اینها که وقتی انسان قرض می دهد، عین را به طرف تملیک کرده ولی او در عهدۀ خودش باید عوض این عین را بدهد؛ یعنی قرض دهنده از ساعت قرض دادن دیگر مالک آن نیست. پس مالک چیست؟ مالک مثل و یا قیمت آن است که آن مثل یا قیمت در ذمّۀ طرف است.

طبیعتاً همین قدر که چیزی از ملک کسی خارج شد، آثار مالکیت هم از او سلب می شود، هم اثر منفی اش و هم اثر مثبتش. اثر مثبتش مالکیت منافع است یعنی قبلًا اگر این مال تولید منفعت می کرد به وسیلۀ تجارت، یا نموّی داشت و یا مثل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه