فقه و حقوق جلد20 صفحه 248

صفحه 248

وضعی برای خودش به وجود آورده که همیشه سود می برد و هیچ وقت ضرر نمی کند، به واسطۀ همین غیر طبیعی بودن ربا است؛ یعنی حالت شترمرغ را پیدا کرده که اگر بگویید بپر، می گوید شترم و اگر بگویید بار ببر، می گوید مرغم. وقتی که وام دهنده پولی را قرض داده، اگر احیاناً تلف شود می گوید تلف شدنش به من مربوط نیست؛ مال من نیست که تلف شده، مال اوست که تلف شده. پای تلف شدن که در میان می آید، آثار مالکیت مقترض بر آن بار می شود نه آثار مالکیت مقرض. می گوید من به تو قرض داده ام و به ذمۀ تو طلبکارم. ولی پای سود و منافع که در میان می آید، می گوید منفعتش را باید بدهی.

در حالی که آن چیزی که متعلق به مقرض است یک امر اعتباری و در ذمۀ مقترض است و در خارج جریان ندارد. آنچه که جریان دارد همان است که احیاناً تلف می شود، استهلاک دارد، گاهی سودش زیاد می شود، گاهی کم می شود و این متعلق به مقترض است.

بنابراین طبیعت قرض با سود گرفتن ناسازگار است و جور در نمی آید، اصلًا ضد سود داشتن است. در واقع برای قرض، اگر فایده ای داشته باشد و از قرض الحسنه بودن خارج شود، حد اکثر فایده در مواردی است که انسان می بیند اگر خودش مالک مالش باشد نمی تواند آن را حفظ کند و تلف می شود. آن را به کسی قرض می دهد تا در ذمۀ او نگهداری شود و مال او باشد. اگر هم تلف شد، مال او تلف شده است. به همین جهت طبیعت قرض این است که قرض الحسنه باشد، یعنی قرض بدون سود باشد. قرض دادن حقیقتش تملیک و مالک شدن غیر است. به همین دلیل تلف شدن مال بر عهدۀ آن غیر است و این با مطالبۀ یک سود معین از سوی مقرض طبیعتاً ناسازگار است.

حالا در دنبالۀ مطالب گذشته می پردازیم به بقیۀ مسائلی که آقای مهندس بازرگان مطرح کرده بودند.

سفته

در میان انواع وامها وام به اصطلاح درماندگان و وام امیدواران را طرح کردیم و رسیدیم به وامی که ایشان تعبیر کردند به وام بستانکاران. و این همان است که بانک آن را به صورت سفته و برات و غیره انجام می دهد و در بازار معمول است، به این

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه