فقه و حقوق جلد20 صفحه 264

صفحه 264

مسأله ضرورت بانکها آقای مهندس بازرگان بهتر از دیگران مطلب را تشریح کردند، مخصوصاً در مسأله اصلی بانکها. یک وقت انسان بانک را از نظر حوالۀ پول و این طور چیزها بررسی می کند. درست است که اینها مشروع است ولی مسأله اصلی بانکها اینها نیست، آنچه که بانک را بانک کرده اینها نیست. آنچه که در مجموع به دست می آید این است که مسأله اصلی یک ضرورت است. حالا این ضرورت را می توانید بگویید عصر جدید به وجود آورده یا نه، این ضرورت در عصرهای قدیم هم بوده ولی حلش نکرده بودند. به هر حال چنین چیزی در جامعۀ امروز هست.

بانک یک رابط است

مسأله عمدۀ بانک که اگر نباشد جایش خالی می ماند و بعد باید دید آنجا را به چه وسیله می شود پر کرد، این مسأله است که بانک یک رابط و واسطی است میان جمع کردن سرمایه ها از یک طرف و به کار انداختن نیروهای انسانی از طرف دیگر.

یعنی این را باید انصاف

داد که و لو اینکه بانک در روش و عمل خودش یک سلسله کارهای ظالمانه انجام بدهد- و انجام هم می دهد- ولی در عین حال این جهت را هم نباید انکار کرد که همین بانکها سبب شده که یک عده از مردم از جمله خود صاحبان سهام بانکی و بیشتر از آنها مردمی که پولهای راکدی دارند و خودشان اهل اینکه این پولها را به جریان بیندازند نیستند و اگر هم به جریان بیندازند در یک طرحهای خیلی کوچک به جریان می اندازند [پول خود را به وسیلۀ بانک در طرحهای قابل توجه به جریان بیندازند.] یعنی از یک طرف یک مقدار سرمایه های در واقع معطل و بیکار هست و از طرف دیگر یک عاملهای انسانی هستند که آماده اند یک سلسله کارهایی را با یک سرمایه هایی انجام بدهند و خودشان آن سرمایه را ندارند. بانک اینجا یک نقش رابطی دارد. از یک طرف سرمایه های مردم را جمع می کند و با یک سودی که به آنها می دهد آنان را تشویق می کند که سرمایۀ اضافی شان را به نام پس انداز یا سپرده در بانک بگذارند. از طرف دیگر افراد دیگری که می خواهند کار کنند و احتیاج به سرمایه دارند، به بانک مراجعه می کنند.

بانک همان سرمایۀ خودش را به علاوۀ سرمایه های کوچکی که جمع کرده در اختیار اینها قرار می دهد، البته با سودی بیشتر از مقدار سودی که به صاحبان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه