فقه و حقوق جلد20 صفحه 273

صفحه 273

صورت می گیرد که خریدار پول را بپردازد یعنی آخر مدت، و در تمام مدت مقرر او دارد کرایه می دهد.

ولی نمی توان نسیه را این طور توجیه کرد، زیرا همۀ کالاها کرایه ای نیست. یک کالا کالای مصرفی است، یعنی استفاده اش به معدوم کردنش است. کسی که جنسی نظیر میوه را به طور نسیه می خرد و پس از خرید آن را مصرف می کند و پولش را مثلًا شش ماه دیگر می خواهد بدهد، آیا می شود گفت که آن پول اضافی را به عنوان کرایه می دهد؟! کرایۀ چه چیزی؟! همان روز اول آن را مصرف کرده است.

بنابراین این مطلب را نمی توان به این صورت بیان کرد.

آقای بهشتی نسیه را به صورت دیگری توجیه کردند، باز بر همان اساسی که گفتند اصولًا بیع عبارت است از نوعی کار، و سرمایه هرگز سود ندارد. می گویند:.

چون کار بایع این است که توزیع بکند، دائماً بخرد و بفروشد، وقتی که جنس خود را به نسیه فروخت امکان فعالیت اقتصادی را از خودش سلب کرده.

این اضافه را در مقابل سلب این امکان فعالیت اقتصادی می گیرد.

پس می گویند زمینۀ نسیه با زمینۀ ربا فرق می کند. در واقع میان این دو کار فرقی نیست، میان افرادش فرق است. کسی بابت نسیه پول می گیرد که کارش توزیع است.

در مقابلِ سلب امکان فعالیت اقتصادی اش یک پول اضافی می گیرد. ولی رباخوار کارش توزیع نیست که بگوییم با قرض دادن جلو کارش گرفته می شود. اساساً کاری نداشته است که جلو آن گرفته شود.

این بیان هم به نظر من نمی تواند بیان کاملی باشد. اولًا

فرق است میان بیع و تجارت. تجارت نوعی بیع است. بیع یعنی فروختن. فروشنده لازم نیست موزّع باشد، اعم است از اینکه کارش توزیع باشد یا نباشد. انسان لباسش هم که کهنه می شود آن را می فروشد. این هم خودش بیع است، تجارت نیست. در تجارت، شغل، واسطه گری است. اینجا آقای بهشتی تکیه شان بر این است که چون معاملۀ نسیه جلوی کار کسی را که کارش توزیع است گرفته است، در مقابل، فروشنده پول اضافه ای می گیرد. اگر این مطلب درست باشد، باید معاملۀ نسیه فقط برای تاجر که کارش تجارت و توزیع است درست باشد ولی برای غیر تاجر که کارش تجارت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه