فقه و حقوق جلد20 صفحه 36

صفحه 36

رُفِعَ عَنْ امَّتی تِسْعَهٌ: ما لا یَعْلَمونَ وَ ما لا یُطیقونَ وَ ما اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا اضْطُرُّوا الَیْهِ وَ الْخَطَأُ وَ النِّسْیانُ وَ الطّیرَهُ وَ الْحَسَدُ وَ الْوَسْوَسَهُ فِی التَّفَکُّرِ فِی الْخَلْقِ «1»

. نُه چیز از امت من برداشته شده است: آنچه نمی دانند، آنچه طاقت ندارند، آنچه بر آن مجبور شده اند، آنچه بدان اضطرار پیدا کرده اند، اشتباه، فراموشی، فال بد، احساس حسادت (مادامی که

به مرحله عمل نرسیده است، و یا محسود واقع شدن) و وساوس شیطانی در امر خلقت.

اصولیون درباره این حدیث و هر یک از جمله هایش بحثها و سخنان فراوان دارند و البته محل شاهد برای اصل برائت همان جمله اول است که فرمود: آنچه امت من نمی دانند و به آنها ابلاغ نشده از آنها برداشته شده است و ذمّه آنها بری است.

اصول چهارگانه اختصاص به مجتهدین برای فهم احکام شرعی ندارد، در موضوعات هم جاری است، مقلدین هم می توانند در عمل هنگام شک در موضوعات از آنها استفاده کنند.

فرض کنید کودکی در حال شیرخوارگی چند نوبت از پستان زنی دیگر شیر می خورد و بعد این کودک بزرگ می شود و می خواهد با یکی از فرزندان آن زن ازدواج کند، اما نمی دانیم که آیا آن قدر شیر خورده که فرزند رضاعی آن زن و شوهرش محسوب شود یا نه؟ یعنی شک داریم که آیا 15 نوبت متوالی یا یک شبانه روز متوالی یا آن قدر که از آن شیر در بدن کودک گوشت روییده باشد شیر خورده است یا نه. اینجا جای اصل استصحاب است، زیرا قبل از آنکه کودک شیر بخورد فرزند رضاعی نبود و شک داریم که این فرزندی محقق شده یا نه، استصحاب می کنیم عدم تحقق رضاع را.

اگر وضو داشتیم و چرت زدیم و شک کردیم که واقعاً خوابمان برد یا نه، استصحاب می کنیم وضو داشتن را. اگر دست ما پاک بود و شک کردیم که نجس شده یا نه، استصحاب می کنیم طهارت آن را. و اما اگر نجس بود و شک کردیم که


______________________________
(1) خصال صفحه 417؛ کافی جلد 3، صفحه 463 با اندکی اختلاف.

فقه

و حقوق (مجموعه آثار)، ج 20، ص: 60

تطهیر کرده ایم یا نه، استصحاب می کنیم نجاست آن را.

اگر مایعی جلوی ماست و شک می کنیم که در آن، مادۀ الکلی وجود دارد یا نه (مانند برخی دواها) اصل، برائت ذمّه ماست، یعنی استفاده از آن بلامانع است. اما اگر دو شیشه دوا داریم و یقین داریم در یکی از آنها مادۀ الکلی وجود دارد، یعنی علم اجمالی داریم به وجود الکل در یکی از آنها، اینجا جای اصل احتیاط است.

و اگر فرض کنیم در بیابانی بر سر یک دوراهی قرار گرفته ایم که ماندن در آنجا و رفتن به یکی از آنها قطعاً مستلزم خطر جانی است ولی یک راه دیگر مستلزم نجات ماست و ما نمی دانیم که کدامیک از این دو راه موجب نجات ماست و کدامیک موجب خطر، و فرض این است که توقف ما هم مستلزم خطر است، از طرفی حفظ نفس واجب است و از طرف دیگر القاء نفس در خطر حرام است، پس امر ما دائر است میان دو محذور و ما مخیّریم هرکدام را بخواهیم انتخاب کنیم.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه