فقه و حقوق جلد20 صفحه 435

صفحه 435

استثمار مصرف کننده است از طرف دیگر، و مربوط به ماشین است از جانب سوم ..

ه. آیا سودی که بازرگان می برد سهمی از اضافه ارزش تولیدکننده است، آنچنان که سوسیالیستها می گویند، و در نتیجه بازرگان تولیدکننده را استثمار می کند، یا سودی که می برد اگر زائد بر مقدار کار و ابتکاری است که به خرج می دهد استثمار مصرف کننده است نه شرکت در ارزش اضافی تولیدکننده (و یا هر دو)؟.

سوسیالیستها روی قاعده ای که دارند مبنی بر اینکه هر چیزی جبراً در حدود قیمت واقعی خود به فروش می رسد و بازار تعیین کننده ارزش واقعی است، ناچارند که سودهای ناروای بازرگانی را تعدی به حقوق تولیدکنندگان بدانند و بس. اما به نظر ما که این مطلب را قبول نداریم سود ناروای بازرگان ممکن است تعدی به حقوق تولیدکننده

باشد، و ممکن است تعدی به حقوق مصرف کننده بوده باشد ..

و. «1» ریشه اضافه ارزش را در کاپیتالیسم جدید باید در خود تکنیک و صنعت دانست. این مخترعین هستند که توانستند ابزارهایی بسازند که بتوانند صدها و بلکه میلیونها برابر کاری که صرف ایجاد آنها شده است کار تولید کنند و طبیعت را استخدام کنند. سرمایه دار محصول علم را که اثر نبوغ دانشمند و پیشرفت اجتماع است و به اجتماع تعلق دارد نه به فرد «2»، با خریدن استخدام می کند و از طرف دیگر نیروی کارگر را استخدام می کند و سود سرشار می برد. ریشه خلافکاری سرمایه داری جدید و همچنین تجارت را تا آنجا که با کارخانه داری مربوط است باید در تحت اختیار قرار دادن وسائلی که به عموم مردم تعلق دارد و قابل خریدوفروش نیست جستجو کرد. سوسیالیسم تنها از این راه است که قابل توجیه است «3».


______________________________
(1) این قسمت مربوط است به قسمت اول و قسمت چهارم [یعنی بندهای الف و د]؛ مطلب جداگانه ای نیست.
(2) زیرا حتی خود دانشمند نمی تواند اختراع را در انحصار خود قرار دهد.
(3) اختراع و صنعت نظیر تألیف کتاب است. امتیاز کتاب تعلق دارد به مؤلف. مالک کاغذ و قلم حق دارد از روی نسخه ملکی خود برای مطالعه خود نسخه ای استنساخ کند، اما حق ندارد با کاغذ و مرکّب و حروف چاپی و ماشین خود هزار نسخه از روی نسخه خود چاپ کند و به فروش برساند. در قدیم که چاپ نبود حق تألیف نبود، ولی ماشین این حق را ایجاد کرده است. این حق را اجتماع اعتبار می کند. ولی چرا این حق در مورد صنایع و اختراعات اعتبار

نمی شود؟ چه فرق است میان کتابی که تألیف می شود و هزاران نسخه از آن به منظور تجارت چاپ می شود، و ماشینی که اختراع می شود و هزارها ماشین نظیر آن بعداً ساخته می شود؟ آیا استفاده دیگران از ابتکار او نظیر استنساخ کتاب با قلم است یا نظیر چاپ برای فروش است؟ به عقیده ما شقّ سوم است که مشابه شقّ دوم است؛ برای استفاده شخصی نیست، برای تکثیر مثل و فروش آنها هم نیست، بلکه برای استفاده مادی از محصول کار آن ماشین است، و بالاخره برای تجارت با محصول زحمت دیگری است. بلی، کسی که کارخانۀ ساختن آن ماشین را دایر می کند، عیناً نظیر کسی است که کتاب دیگری را چاپ می کند و دنیا از آن نظر تا حدی مالکیت و امتیاز قائل است. و اما کسی که یک ماشین تولیدکننده می خرد، مانند کسی است که یک کتاب می خرد، با این تفاوت که کتاب مولّد نیست ولی ماشین مولّد است و کار ایجاد می کند و خود به خود مبدأ ثروت است و مشابه طبیعت است؛ قدرت ایجاد ارزش او آن قدر با کاری که صرف آن شده است تفاوت دارد که شبیه طبیعت است. در اجتماع چیزی به وجود آمده است که مثل طبیعت قادر است با کار کم که صرف آن می شود، و احیاناً بدون کار، ایجاد ارزش کند. علی هذا مخترع ماشین، تنها محصول کار نمی فروشد، او خالق چیزی است که آن چیز خالق کار است و خالق ارزش است؛ به دست او چنین چیزی جاری شده است؛ لهذا نمی تواند آن چیز مملوک شخصی باشد و مبادله شود، در عین اینکه به مخترع باید

پاداش داده شود. می توان گفت حق التألیف نیز پاداش است نه مال که مثل مالهای دیگر مبادله شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه