فقه و حقوق جلد20 صفحه 451

صفحه 451

6. صفو الغنیمه کفرس جواد و ثوب مرتفع و جاریه حسناء و سیف قاطع و درع فاخر. (مقصود این است که اشیاء قیمتی غنیمت میان سربازان تقسیم نمی شود و در اختیار ولیّ امر قرار می گیرد. بدیهی است که اشیاء قیمتی اگر به افراد و سربازها تعلق گیرد یا موجب تنازع می شود و یا مانند فرش کاخ مدائن که از نفایس بوده است تکه تکه و تقسیم و ضایع می شود.).

7. ارث من لا وارثَ له ..

8. المعادن التی لم یکن لمالک خاصّ تبعاً للارض او بالاحیاء. (حدود تبعیت را ذکر نکرده اند. بدیهی است که معادن زیرزمینی که از حدود تصرفات معمولی در زمین

خارج است مانند نفت که در عمق سه هزار متری واقع است تابع زمین نیست.).

در وسیله النجاه باب انفال، پس از ذکر مواد بالا می گوید:

الظاهر اباحه جمیع الانفال للشیعه فی زمن الغیبه علی وجه یجری علیها حکم الملک من غیر فرق بین الغنیّ منهم و الفقیر. نعم، الاحوط ان لم تکن اقوی اعتبار الفقر فی ارث من لا وارث له. بل الاحوط تقسیمه فی فقراء بلده و احوط من ذلک ان لم یکن اقوی ایصاله الی نائب الغیبه، کما انّ الاقوی حصول الملک لغیر الشیعی ایضاً بحیازه ما فی الانفال من العشب و الحشیش و الحطب و غیرها بل و حصول الملک لهم ایضاً للموات بسبب الاحیاء کالشیعی.

اینجا بار دیگر اهمیت مسأله حکومت و ولایت از یک طرف و کوتاهی نظر فقهای شیعه از طرف دیگر ظاهر می شود. چگونه ممکن است غیبت امام سبب شود این فلسفه بزرگ معطل بماند و اراضی انفال حکم اموال شخصی و منقول را پیدا کند؟!.

آیا از اخبار احیاء موات که می فرماید:

«مَنْ احْیا ارْضاً مَواتاً فَهِیَ لَهُ»

می توان فهمید که اراضی موات که جزء انفال است (لااقل در زمان غیبت) ملک احیاکننده می شود؟ به نظر ما نه، زیرا اولًا این اخبار از رسول اکرم است و ممکن نیست ناظر به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه