فقه و حقوق جلد21 صفحه 106

صفحه 106

مقتضیات زمان نه باید جاهل و مفرط و تندرو باشیم و نه باید جامد و متقشّر باشیم.

حالا وقت آن است که ما یک مقیاسی به دست بدهیم. این طور که فایده ای ندارد؛ به طور کلی مطلب را گفتیم که نه باید مفرط بود و نه مفرّط، نه باید تندرو بود و نه کندرو، باید معتدل بود. اصلًا مقیاس چیست؟ ما با چه مقیاسی باید بفهمیم که آیا از طبقۀ معتدل و امت وسط هستیم که قرآن گفته است یا از آن طبقۀ انحرافی جاهل [یا جامد]؟

مفهوم «مقتضیات زمان»

معنای «مقتضیات زمان» چیست؟ اول لغت را معنی می کنیم. معنای این لغت این است که زمان که دائماً در حال گذشتن و آمدن است، در هر قطعه ای یک اقتضایی دارد؛ در هر لحظه ای، در هر وقتی و در هر قرنی، در هر چند سالی یک تقاضایی دارد. به عبارت دیگر «1» زمان تقاضاهای مختلف دارد؛ یعنی الآن که ما در نیمۀ دوم قرن چهاردهم هجری و نیمۀ دوم قرن بیستم میلادی هستیم، این نیمۀ دوم این قرن تقاضایی دارد که در نیمۀ اول نبود، در قرن پیش هم نبود. معنای اینکه تقاضا دارد چیست؟ یک وقت هست ما تقاضای قرن را اینجور تفسیر می کنیم که در این قرن یک چیزهایی به وجود آمده است «2»، پس این قرن اینجور تقاضا دارد. هرچه که در یک زمان به وجود آمد، همین به وجود آمدن معنایش تقاضاست. تبعیت کردن از مقتضای زمان و از تقاضای زمان یعنی در این زمان یک پدیده هایی پیدا شده است و چون این پدیده ها پیدا شده است، پس این قرن تقاضا دارد، بنابراین باید خود را با این تقاضا یعنی با پدیده هایی که در زمان پیدا شده تطبیق داد، آنها را پذیرفت.

این یک جور تفسیر است. حالا عرض می کنم که این حرف یعنی چه.

یک تفسیر دیگر برای تقاضای زمان یا اقتضای زمان، تقاضای مردم زمان است یعنی پسند مردم، ذوق و سلیقۀ مردم، به این معنی که ذوق و سلیقه و پسند مردم در زمانهای مختلف اختلاف پیدا می کند. در این بحثی نیست. هر زمانی یک ذوق و یک پسند حکمفرماست. مثلًا در مدهای کفش و لباس می بینید در هر زمانی


______________________________
(1) اگر

بجای کلمۀ «اقتضا» کلمۀ «تقاضا» بگذاریم بهتر فهمیده می شود.


(2) اصلًا تقاضا یعنی به وجود آمدن.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه