فقه و حقوق جلد21 صفحه 191

صفحه 191

وقتی انسان گفتار برخی از کسانی را که در فلسفه های حقوق مطالعه می کردند، مطالعه می کند می بیند در آنها یک افکار پرت پرت وپلایی که ضد و نقیض است وجود دارد. بعضی ها بودند که راجع به حق سلطان و پادشاه عقیده شان این بود که فقط او بر مردم حق دارد ولی مردم بر او حق ندارند. در میان فلاسفۀ جدید اروپا این فکر، زیاد طرفدار داشت. در ایران قدیم هم همین حرف بوده است. امیر المؤمنین می فرماید این حرف درست نیست. حاکم و رعیت مشمول این قانون کلی هستند که حقوق، متقابل است. حقی که حاکم بر رعیت دارد این است که صلاح آنها را در نظر بگیرد، در راه مصالح آنان کوشش کند. بعد یک عبارت عجیبی دارد، می فرماید:

استقامت پیدا نمی کند امر حاکم مگر به استقامت رعیت، و استقامت پیدا نمی کند امر رعیت مگر به استقامت حاکم. پس این مطلب راجع به اجتماع و افراد درست نیست که از یک طرف حق است و از طرف دیگر تکلیف. خیر، اینجور نیست. هرجا در دنیا حق باشد، تکلیف هم وجود دارد.

حقوق فرد و اجتماع

وعده دادیم امشب نظر اسلام را در باب حقوق فرد و اجتماع عرض کنیم، ببینیم از نظر اسلام آیا فرد ذی حق است یا اجتماع، یا هر دو ذی حق هستند؟ از نظر اسلام هر دو ذی حق هستند، هم فرد ذی حق است هم اجتماع. چرا؟ دیشب عرض شد اصالت فردی ها می گویند اجتماع امر اعتباری است، فرد اصالت دارد و اصالت اجتماعی ها می گویند اجتماع اصالت دارد، فرد

اعتباری است. هر دو نادرست است، هم فرد اصالت دارد و هم اجتماع. چرا؟ ما دیشب حرف اصالت فردی ها را که می گویند اجتماع امری اعتباری است، این طور تعبیر کردیم که اجتماع وجود ندارد «1». یعنی چه؟! افراد وجود ندارند؟! آنها وجود دارند که راه می روند، غذا می خورند، حرف می زنند. می گویند اجتماع همان افراد است، چیزی نیست. ما در مورد یک عده افراد که در یک جا جمع شده اند اسمی برای مجموع می گذاریم و الّا هیچ وقت مجموع وجود ندارد. پس اجتماع امری اعتباری است.


______________________________
(1) [گویا قبل از این جلسه، جلسۀ دیگری بوده است که متن سخنان استاد شهید در آن جلسه در دست نیست.]
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه