فقه و حقوق جلد21 صفحه 21

صفحه 21

می شود، از عهدی به عهد دیگر می رود. نتیجه این است که- به اصطلاح- تمدن انسان دوره هایی دارد و تمدن حیوان دوره هایی ندارد. اینکه می گویند مقتضیات زمان تغییر می کند، راست می گویند. علت تغییر کردنش هم همین جهت است که با طرز خلقت انسان مربوط است. مقتضیات زمان برای حیوان عوض نمی شود ولی برای انسان عوض می شود. در حیوان حس تجدد و نوخواهی وجود ندارد، در انسان وجود دارد. زمان او یکنواخت است ولی زمان انسان یکنواخت نیست.

حیوان مکلّف نیست؛ یعنی مسئولیت روی دوش حیوان گذاشته نشده است، یک ماشین خودکار است، ولی انسان مسئول کار خودش است.

تکلیف، وظیفه و مسئولیت، همان چیزی است که قرآن از آن به نام «امانت» یاد کرده است: امانت را بر زمین و آسمانها و کوهها «1» عرضه داشتیم، هیچ کدام حاضر نشدند که آن را بپذیرند چون استعدادش را نداشتند. تنها انسان بود که حاضر شد بار امانت تکلیف و مسئولیت را به دوش بگیرد، یعنی گفت: خدایا! مسئولیت را من به عهده می گیرم، آن راه کمال و سعادت را من با پای خودم طی می کنم به حکم این نیروی عجیبی که به من داده ای که نیروی ابتکار است، نیروی عقل است، نیروی خلاقیت است.

امکان سقوط و انحراف برای انسان

از همین جا یک مطلب دیگر هم پیدا می شود، یعنی یک تفاوت پیدا می شود و آن این است: حیوانها همان طوری که در زندگی اجتماعی شان ترقی

و تکامل ندارند، انحراف هم ندارند، سقوط هم ندارند. همان طوری که بالا رفتن ندارند، پایین آمدن هم ندارند؛ یعنی شما نمی توانید مثلًا در میان زنبورهای عسل، گروهی را پیدا کنید که اینها تدریجاً دچار فساد و انحراف شده باشند، اخلاقشان فاسد شده باشد، نظامات خودشان را عوض کرده باشند، خلاف کرده باشند و در نتیجۀ این کار از میان رفته باشند. اما انسان این هم در کارش هست، یعنی فساد و انحراف هم در انسان امکان دارد. همان طوری که انسان ممکن است راه پیشروی را بپیماید، ممکن است به سقوط و تباهی برود، هر دو راه به رویش باز است. همان طوری که ممکن


______________________________
(1) البته اینها به عنوان نمونه ذکر شده اند. منظور تمام مخلوقات است.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه