فقه و حقوق جلد21 صفحه 230

صفحه 230

وجدان و مسئلۀ نسبیت اخلاق

اشاره

أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً «1».

امشب قصد داشتم به مناسبت بحثی که راجع به مقتضیات زمان داشتم، بحثی را که مربوط به فلسفۀ تاریخ است عنوان کنم. آن بحث این است که آیا عواملی که سبب سعادت بشر می گردد، در هر زمان فرق می کند؛ یعنی این عوامل نو و کهنه می شود یا ممکن است یک سلسله عوامل ثابت وجود داشته باشد که در هر زمانی سبب سعادت بشر گردد؟ البته این مطلب احتیاج به توضیح و تفسیر دارد اما نظر به اینکه بحثی که در چند شب قبل راجع به نسبیت اخلاق کردیم، قسمتی از آن را لازم ندیدم که تعقیب کنیم ولی دوستان اظهار کردند

که تتمۀ آن مطلب را عرض بکنم، امشب را در اطراف آن بحث می کنم.

دلیل کسانی را که قائل به نسبیت اخلاق بودند این طور ذکر کردیم که اصولًا پایۀ اخلاق بر حسن و قبح عقلی گذاشته شده است؛ بر اینکه عقل بشر کارهایی را خوب و کارهایی را زشت می داند. کارهای خوب را اخلاق حسنه می گویند و کارهای زشت را اخلاق رذیله. آن وقت می گفتند فکر بشر دربارۀ این حسن و قبح در


______________________________
(1) فاطر/ 8
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه