فقه و حقوق جلد21 صفحه 231

صفحه 231

زمانهای مختلف عوض می شود. پس قهراً پایۀ اخلاق، ثابت و عمومی نیست. یک چیز ممکن است در محیطی اخلاق خوب شمرده شود و همان چیز در جای دیگر اخلاق بد شمرده شود.

در جواب این طور گفتیم که این استدلال دو پایه دارد: یکی اینکه پایۀ اخلاق حسن و قبح است و دیگر اینکه حسن و قبح یک امر نسبی است. به قول منطق، صغرایی دارد و کبرایی و قهراً از صغری کبری نتیجه گرفته می شود. صغرای این استدلال این است که اخلاق بر پایۀ حسن و قبح استوار شده است و حسن و قبح یک امر نسبی است، و کبرای آن این است که اخلاق بر پایۀ امر نسبی قرار داده شده است و چیزی که بر پایۀ امر نسبی قرار داده شود نسبی است، پس اخلاق نسبی است. ما راجع به پایۀ اول این نظریه یعنی «اخلاق بر اساس حسن و قبح است» صحبت کردیم و گفتیم این سخن اصلًا درست نیست. اخلاق سقراطی این طور است. سقراط یکی از معلمین اخلاق است و یک مکتب اخلاقی مخصوص به خود دارد. این فیلسوف یونانی پایۀ اخلاق

خودش را بر حسن و قبح نهاده است. اما اخلاق اسلامی تکیه اش بر حسن و قبح نیست. پس این ایراد اگر وارد باشد بر اخلاق سقراطی وارد است.

آیا حسن و قبح یک امر نسبی است؟

رفقا و دوستان علاقه مند بودند که رکن دوم این استدلال را هم بحث کنیم که آیا واقعاً حسن و قبح یک امر نسبی است یا نه؟ آن شب اجمالًا عرض کردیم که این حرف هم درست نیست که حسن و قبح یک امر نسبی است، ولی تفسیری برای آن ذکر نشد. اکنون عرض می کنم که آن چیزی که اساس حسن و قبح است، امر نسبی نیست. بگذارید ما این مطلب را از جای دیگر شروع کنیم تا روشن تر بشود.

شما کلمۀ وجدان را شنیده اید «1». می بینید افراد می گویند: وجداناً فلان مطلب این است، تو و وجدانت این مطلب این طور است یا نه؟ یا می گوییم یک قاضی با وجدان این گونه قضاوت می کند. این وجدان چیست؟ آیا وجدانها متغیرند؟ در هر زمانی وجدانها یک جور حکم می کنند، وجدان مردم این عصر با وجدان مردم ده


______________________________
(1) بجای اینکه بحث را روی حسن و قبح بیاوریم، روی کلمۀ وجدان می آوریم.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه