فقه و حقوق جلد21 صفحه 256

صفحه 256

است چیست؟.

پس ما یک مسیر ترقی داریم، یک کادری داریم که اگر اجتماع در آن کادر تغییر بکند، ترقی کرده است. جامعه یک مدار دارد که اگر در آن مدار حرکت کند ترقی است، ولی اگر در خارج آن مدار [حرکت کند] تنزل است. این همان معنایی است که ما عرض می کنیم- و بعد هم شرح بیشتری خواهیم داد- که زمان هم عناصری ثابت و عناصری متغیر دارد. مقصود این است که یک سلسله عناصر در زندگی بشر باید ثابت باشد تا اینکه امکان ترقی در زندگی باشد. تغییر باید در یک مدار معین و مشخص و در یک جهت خاص صورت بگیرد تا ترقی باشد و الّا ترقی نیست.

بنابراین از آن طرف اگر ما توانستیم ثابت کنیم که اسلام اصولی دارد که آن اصول ثابت است و تغییرپذیر نیست ولی در اسلام جای تغییر هم وجود دارد [توانسته ایم مسئلۀ اسلام و مقتضیات زمان را حل کنیم، و البته] معنای اینکه در قانون اسلام تغییر رخ بدهد، منحصر به نسخ نیست. آنچه که قطعاً وجود ندارد، این است که قانون اسلام نسخ بشود.

همان طور که وضع قانون اسلام به وسیلۀ ما نبوده بلکه الهی است، نسخش هم به وسیلۀ بشر نمی تواند باشد. از

جنبۀ الهی هم فرض این است که ضرورت دین اسلام است که این دین از طرف خدا منسوخ نخواهد شد.

آن تغییری که به هیچ وجه امکان ندارد رخ بدهد، نسخ است. ولی مگر همۀ تغییرات باید به صورت نسخ باشد؟ اسلام یک نوع رمزی و یک دستگاه متحرکی در داخل خودش قرار داده که خودش از ناحیۀ خودش تغییر می کند نه از ناحیۀ کسی دیگر که مثلًا علما بیایند تغییر بدهند. علما فقط می توانند آن تغییرات را کشف کنند، نه اینکه تغییر بدهند.


________________________________________

مطهری، شهید مرتضی، فقه و حقوق (مجموعه آثار)، 3 جلد، قم - ایران، اول، ه ق

فقه و حقوق (مجموعه آثار)؛ ج 21، ص: 283

تعبیر اقبال از اجتهاد

عبارتی است از اقبال لاهوری که عبارت بسیار خوبی است. اقبال از جمله کسانی است که توجه فوق العاده ای به مسئلۀ اسلام و مقتضیات زمان کرده از هر دو جهت؛ یعنی هم متوجه بوده که اصلًا بشریت و تمدن به یک سلسله قوانین ثابت نیاز دارد و بدون آن، ترقی امکان پذیر نیست، و هم توجه داشته است که بر خلاف آنچه که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه