فقه و حقوق جلد21 صفحه 283

صفحه 283

گلی و زشت بیوه زنی در مجاورت قصر سلطنتی، عدالت چشمگیر خوانده می شود، در حالی که امروز تخریب چنین خانه های زشت و ناموزونی در مسیر یک عمران و یا زیبایی شهر، غصب مال و تجاوز به غیر تلقی نشده و با وضع مقررات ساده

و شرایط خاصی مجاز شمرده می شود ...

یعنی چه؟ یعنی شما می خواهید بگویید در آن زمان، آن کار درست بود و غیر آن غلط و در زمان ما این کار درست است و آن یکی غلط؟ یا نه، یکی از این دو درست است؛ اگر هم در آن زمان آن جور استنباط می کردند، اشتباه می کردند. این، مسئلۀ حق فرد و حق اجتماع است. یک وقت کسی می خواهد خانۀ گلی پیرزنی را خراب کند برای اینکه بر شکوه باغ خودش بیفزاید؛ آن زمان هم کار غلطی بوده، این زمان هم کار غلطی است. دلیل ندارد که بنده بخواهم باغم را توسعه بدهم، به خاطر باغ من خانۀ گلی پیرزنی خراب بشود. آن زمان هم خراب کردن آن ظلم بوده، این زمان هم ظلم است. ولی یک وقت هست که مصلحت، مصلحت اجتماع است. فرض کنید می خواهند خیابانی بکشند که مصلحت شهر اینچنین ایجاب می کند، وگرنه تمام مردم در زحمتند. عقل دایر است بین اینکه حق مالکیت یک پیرزن یا پیرمرد- هرکه می خواهد باشد- محترم شمرده بشود یا مصلحت عموم، به این معنا که خانه را خراب بکنند و پولش را بدهند، او هم برود جای دیگر. اینجا [عقل] می گوید مصلحت عموم مقدّم است. این چه ربطی دارد به اینکه «مفهوم قضایا تغییر می کند»؟ هرگز تغییر نمی کند. در یک شکلش آن زمان هم غلط بوده، در یک شکلش در این زمان هم درست است. این طور نیست که محتوای قضایا فرق می کند [تا بگوییم] در آن زمان جوری بوده و در این زمان جور دیگری باید باشد.

مثال دیگری ذکر می کنند: امیر کبیر خیلی خوبیها داشته ولی در عین حال

معروف است که خیلی آدم قسیّ القلبی بوده است. در شرح حال او نوشته اند «1»: روزی از خیابانهای تهران عبور می کرد، دید یک آلوفروش و یک سرباز با همدیگر کلنجار می روند. آمد جلو پرسید: چه شده؟ آلوفروش گفت: این سرباز از من مقداری آلو گرفته، حالا که خورده پولش را نمی دهد. امیر بدون اینکه استنطاق


______________________________
(1) ایشان این حکایت را به نادر شاه نسبت می دهند.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه