فقه و حقوق جلد21 صفحه 313

صفحه 313

محکوم به زوال و فنا و نیستی است» بحث می کنیم، بلکه روی این بحث می کنیم که فلان مقرّره از مقررات اسلام متناسب با شرایط و اوضاع خاصی از زندگی بشر است، آن شرایط تغییر کرده، پس آن مقرّره دیگر نمی تواند وجود داشته باشد. این بود که روز اول هم عرض کردیم که باید رفت دنبال مثالها و مصداقها، و مسائل باید به طور جداگانه مطرح بشود.

نظر مارکسیسم

اول آن بحث کلی را عرض می کنیم. نظریه ای که بیش از هر نظریۀ دیگری لازمه اش این است که هیچ ایدئولوژی ای ثابت و دائم و جاوید نباشد، نظریۀ مارکسیستها و به طور کلی نظریۀ ماتریالیستهاست دربارۀ انسان از دو نظر: یکی از نظر خواسته های انسان و به عبارت دیگر غرایز اصلی انسان، و آن اینکه انسان- که بدون شک تاریخ را انسان به وجود می آورد- تحت چه نیرویی است؟ یعنی نیروهای اصلی حاکم بر غرایز انسان چیست؟ و دیگر از نظر فکر انسان که آیا نفس فکر، یک پدیدۀ مادی و تابع قوانین مادی عالم است که با تغییر شرایط مادی جبراً فکر هم باید تغییر کند؟ و به اصطلاح عقل به هیچ عنوان اصالت ندارد؟ از ماده و شرایط مادی استقلال ندارد که با تغییر شرایط مادی، عقل

و فکر یا اصول عقلانی و اصول فکری ثابت باشند؟.

می دانیم که مارکسیستها بر اساس نظریۀ ماتریالیستی خودشان از دو نظر [قائل به جبر تاریخ هستند]: هم از این نظر که انسان را یک موجود صد درصد مادی می دانند و هم از این نظر که انسان را از نظر خواسته ها مادی می دانند؛ یعنی خواسته و هدف اصلی انسان در جهان و زندگی همان منافع است؛ انسان بالضروره و به حکم سرشت خودش منفعت جو و منفعت پرست آفریده شده. البته منفعت را می توانیم به یک معنایی تعمیم بدهیم، یعنی «خیر» ولی مقصود آن خیری که حکما می گویند نیست که آن را حتی به امور غیر مادی تعمیم می دهند [بلکه مقصودشان] همان اموری [است] که قابل تبدیل و مبادله است؛ یعنی امور مادی، اموری که بشود با پول خرید و فروخت و تبدیل کرد و خلاصه امور اقتصادی. هر چیز دیگر که شما فکر کنید از قبیل فرهنگ، اخلاق، دین، هنر، هیچ یک از اینها برای انسان اصالت ندارد، بلکه اینها طفیلیهایی هستند برای مسائل اقتصادی بشر. زیربنا مسائل اقتصادی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه