فقه و حقوق جلد21 صفحه 354

صفحه 354

منفعتش اقتضا می کند، فکر می کند که صحیح همین است و جور دیگر نمی تواند فکر کند.

شوخی طلبه ها

داستانی بین طلبه ها معروف است. در سالهای اولی که ما قم بودیم، سه نفر از آقایان بودند که شهریه می دادند: مرحوم آقای حجت، مرحوم آقای خوانساری و مرحوم آقای صدر. یک ماه ممکن بود شهریۀ این آقا بیشتر باشد، یک ماه شهریۀ آن آقا.

قهراً راجع به این موضوع بحث بود که آیا آقای حجت اعلم است و باید مرجع تقلید باشد، به نماز ایشان باید رفت، یا آقای خوانساری و یا آقای صدر؟ طلبه ها وقتی می خواستند مضمون بگویند و شوخی بکنند، هر ماه که این آقا بیشتر شهریه می داد می گفتند این ماه ایشان اعلم و اتقیٰ و اعدل هستند، ماه دیگر آن آقای دیگر بیشتر شهریه می داد می گفتند این ماه ایشان اعلم و اعدل هستند.

یا نقل می کردند که در مشهد طلبه ای اینجور می گفته که هرکس به من پول بدهد من او را عادل می دانم و می روم پشت سرش نماز می خوانم و نمازم هم اشکال ندارد، چون وقتی که پول می دهد واقعاً فکرم درباره اش عوض می شود که عادل است. شارع بیش از این از من نخواسته که پشت سر امامی که معتقدم عادل است نماز بخوانم، و من اینجور هستم: هر کسی که به من پول می دهد، به دنبال پول دادن واقعاً اعتقاد پیدا می کنم که او عادل است. بنابراین هیچ مانعی ندارد که هر کسی که به

من پول می دهد، به خاطر پول دادن هم که باشد پشت سرش نماز بخوانم!.

ولی این حرفها واقعاً شوخی است. آیا واقعاً وجدان انسان این اندازه بازیچۀ منافع است که هرکس به آدم پول بدهد، اعتقاد انسان این بشود که او اعلم است، او اعدل است، او عادل است؟! از هرجا و هر راه که منافعش تأمین شد، حق و عدالت و درستی را واقعاً در همان جا تشخیص می دهد؟.

من از این حرفهای آقایان اینجور می فهمم که اینها واقعاً انسانیت را به مسخره گرفته اند و وجدان انسان را آنچنان بی اساس و بی ریشه می دانند که فقط تابع شکم است. سعدی می گوید:

مایۀ عیش آدمی شکم است تا به تدریج می رود چه غم است

بنا بر این حساب، نه تنها مایۀ عیش آدمی شکم است، مایۀ همه چیز آدمی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه