فقه و حقوق جلد21 صفحه 364

صفحه 364

در یونان باستان برده و صاحب، در قرون وسطی سرفها و سینیورها و خلاصه در دورۀ بعد بورژوا و پرولتاریا بوده است. به این شکل می بینیم که طبقات متغیر هستند. علت این تغییرات چیست؟ تغییر شرایط اقتصادی است که موجب این تغییرات می شود.

مسئلۀ «تبلیغ» در مارکسیسم

فصل دیگری دارد تحت عنوان «انطباق متد دیالکتیک با ایدئولوژیها». به نظر می رسد سخنانی که مارکس گفته است و بعدها مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفته، قسمتی از آن را انگلس و قسمتهای دیگر را بعد لنین اصلاح کرده است. به اینها ایراد گرفته اند که این طور که مارکس وجدان را صددرصد تابع شرایط اجتماعی و طبقاتی می داند، از نظر او وجدان انعکاس جبری شرایط زندگی است، بنابراین دیگر برای ایدئولوژی نقش اصیل قائل نیست، برای فکر به هیچ وجه نقش اصیل قائل نیست. چون بنا بر این شد که وجدان انسان بازیچۀ شرایط زندگی مادی اوست. وقتی که وضع زندگی مادی چنین است، خواه ناخواه وجدان انسان این جور است، پس دیگر تبلیغ چه نقشی می تواند داشته باشد؟ تبلیغ برای ساختن وجدان است. یک شی ء را از غیر راه علت خودش که نمی شود به وجود آورد. اگر شما گفتید آب را فقط و فقط با فلان عنصر و فلان عنصر می شود ساخت، آیا

با تبلیغ هم می شود آب ساخت؟ نه، چنین چیزی محال است. یا اگر گفتید فلان بیماری که در بدن یا روان انسان (در اعصاب او) پیدا می شود به فلان علت است، آیا با حرف و گفتار هم می شود آن بیماری را ایجاد یا رفع کرد؟ نه. وقتی که افکار صد درصد تابع شرایط مادی زندگی است، بنابراین نقش تبلیغ را باید بکلی صفر بدانیم. ولی چون دیدند چنین چیزی نیست و خودشان دستگاههای تبلیغاتی وسیعی دارند، آمدند این را توجیه کنند (حال این توجیه با آن حرفها چگونه جور در می آید، من نمی دانم)، گفتند: البته وقتی که ما افکار را تابع شرایط مادی دانستیم، این جهت را انکار نمی کنیم که نقش افکار را به عنوان عامل دوم باید قبول کرد.

ولی مسلّم اگر افکار صد درصد انعکاس شرایط زندگی است، عامل دیگری غیر از شرایط زندگی [مانند تبلیغ] نمی تواند سازندۀ آن باشد. هر کسی اگر در آن شرایط قرار گرفت، فکرش را هم پیدا می کند، کار می کند. کسی که در آن شرایط

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه