فقه و حقوق جلد21 صفحه 412

صفحه 412

یک اندازۀ معین دارد: در حدی که این قوّه برای آن قرار داده شده (البته اینها با اصل غائیّت هم ارتباط دارد). این قوّه قرار داده شده برای اینکه انسان از خودش دفاع کند. اگر به آن حدی از خمود و جمود برسد که حس دفاع از انسان گرفته شود، این بد است و اگر آن قدر طغیان کند که به انسان حالت تهاجم بدهد، آن هم بد است. می گویند اگر مجموع قوا

و استعدادهای انسان در حد معینی پرورش پیدا کند- نه کمتر و نه بیشتر- انسان از نظر روحی و معنوی دارای نوعی زیبایی می شود که آن را «زیبایی عقلی» می گویند و طبعاً جاذبه ای دارد و دیگران به او علاقه مند می شوند و عقل هر کسی زیبایی معنوی او را درک می کند.

پس اخلاق برمی گردد به توازن. ریشۀ اخلاق عدل است، عدل به معنی توازن.

اینکه می گویند عدالت یا عدل ریشۀ اخلاق است، مقصودشان توازن است. اخلاق یعنی حالت موازنه میان مجموع استعدادهای انسانی.

ممکن است شما بگویید مقیاس برای تعادل قوا چیست؟ مدعی هستند که مقیاسش هم در درون خود انسان گذاشته شده است. البته مدعی هستند؛ چون آنها به اصل غائیت معتقدند که این حرف را می زنند. می گویند اگر ما توجه داشته باشیم که هر قوّه ای در ما برای یک هدف معین نهاده شده است، اگر هدفش را بشناسیم، موازنه را هم به دست می آوریم. مثلًا باید بدانیم که هدف غریزۀ جنسی که در ما هست چیست؟ هدف را که بشناسیم، می توانیم حد این غریزه را تعیین و تحدید کنیم. یا فلان غریزۀ دیگر که در ما هست، برای چیست؟ چون به اصل غائیت معتقد هستند که اینها برای یک غایتی آفریده شده است، می گویند غایت را که می شود به دست آورد. غایت را که به دست بیاوریم، حد را می توانیم به دست بیاوریم. حد را که به دست آوردیم، افراط و تفریط را به دست می آوریم؛ از آن حد بیشتر شد می گوییم افراط، کمتر شد می گوییم تفریط. این هم یک نظریه که اخلاق به موازنه و تعادل قوا بازمی گردد.

بررسی

حال که این نظریات را دانستیم، می توانیم مسئلۀ

«نسبیت اخلاق» را طرح کنیم.

بنا بر نظریۀ کسانی که می گویند معیار اخلاق نفع رساندن به غیر است و بس و هیچ معیار دیگری در کار نیست، مسئلۀ نسبیت اخلاق تا حد زیادی تثبیت می شود؛

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه