فقه و حقوق جلد21 صفحه 418

صفحه 418

در آخر می گیرد این است:

ما باید تغییرپذیری خوبیها و نسبیت سیّال اخلاق را در نظر آوریم. باید اصل دنیوی بودن و فناپذیری اخلاق و تعلق آن به مبانی متغیر حیات انسانی را بپذیریم. اصل اخلاق ناشی از آدابی است که برای حفظ و سلامت نوع، مفید دانسته شده است.

ریشۀ فکرش همان حرف است.

بعضی از آداب، فقط رسم و عرف است و جزو اخلاق محسوب نمی شود (که حرف درستی هم هست، آداب با اخلاق دوتاست. ولی خودش مثالهایی که بعد برای اخلاق آورده، آداب را ذکر کرده است) «1» مانند به کار بردن کارد و چنگال بر خوان. بریدن سالاد بر سر میز با کارد، گناهی نیست گرچه بینندگان آن ممکن است از زنا اغماض کنند ولی بر آن نبخشایند. اما بعضی از آداب برای مصالح عامه امری حیاتی و ضروری به شمار می رود، مثل تعدد زوجات یا اکتفا بر یکی.

معتقد است در یک زمان تعدد زوجات جزو امور اخلاقی است و در یک زمان دیگر وحدت زوجه امر اخلاقی است، تا اینکه مصلحت زمان و مصلحت اجتماع

چه حکم کند. همین هم جوابش این است که مسئلۀ تعدد زوجات هم به اخلاق ارتباط ندارد، به سنن و قوانین عملی مربوط است و معلوم است که یک قانون ممکن است در یک زمان مفید باشد، در زمان دیگر نباشد.

در خود اسلام هم- مکرر گفته ایم- فلسفۀ تعدد زوجات همین چیزی است که آقای ویل دورانت هم ذکر می کند؛ می گوید وقتی که در یک جامعه در اثر جنگهای زیاد یا به علل دیگر، مردْ زیاد از بین می رود و زنِ بی سرپرست زیاد می ماند، اگر بنا شود که آن اصل اوّلی- که واقعاً هم اصل اوّلی است- یعنی وحدت زوجه [حفظ


______________________________
(1) [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است.]
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه