فقه و حقوق جلد21 صفحه 66

صفحه 66

معتزله و اشاعره

معتزله افرادی بودند که در زمان خودشان به روشنفکری معروف بودند. روشنفکری به خرج می دادند و در این کار افراط می کردند. مثلًا اسم جن در قرآن برده شده است: قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ «1» و یک سوره به نام «جن» داریم. اینها وجود جن را انکار می کردند و به طور کلی هرچه که با عقل جور درنمی آمد به این معنی که عقل آنان نمی توانست آن را حل کند، فوراً در صدد انکار آن برمی آمدند.

اشاعره درست برعکس بودند، هر چیزی را به مفهوم محسوسش حمل می کردند، یعنی برای هر چیزی یک معنای حسی در نظر می گرفتند. مثلًا ما که می گوییم فلان کس آمده است و گفته است، مقصود از این «آمده است» این نیست که با پای خودش آمده بلکه یعنی گفته است یا عقیده اش این است. آنها آن قدر جمود به خرج می دادند که تعبیراتی را که در قرآن راجع به خدا هست که تعبیرات اولی و مجازی است، به واقع فرض می کردند. از همین احمد حنبل که اشعری مذهب است سؤال می کردند که الرَّحْمٰنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَویٰ «2» یعنی چه؟ خداوند بر تخت نشسته یعنی چه؟ می گفت: الْکَیْفِیَّهُ مَجْهولَهٌ وَ السُّؤالُ بِدْعَهٌ کیفیت را ما نمی دانیم، کسی هم حق سؤال کردن ندارد. می گفت: قرآن گفته است خدا روی تخت نشسته است، منتها تخت چگونه است و نشستن چگونه، ما نمی دانیم. قرآن خودش

می گوید خدا جسم نیست ولی بر همه چیز احاطه دارد، خدا با همۀ اشیاء هست. این چطور می شود که خدا تخت داشته باشد و روی آن بنشیند؟! می گفت: این دیگر به ما مربوط نیست.

در مقابل افراطکاری های معتزله که در اینجور مسائل تردید می کردند، اشاعره برعکس اگر در قرآن جٰاءَ رَبُّکَ بود، می گفتند خدا روز قیامت می آید. خدا را درست یک انسان فرض می کردند. اگر کسی می گفت این حرفها با عقل جور درنمی آید، می گفتند عقل حق مداخله ندارد. در اینجا هم باز روشی که ائمه راهنمایی کردند روشی بود که نه این بود و نه آن، راه معتدل بود، راهی که نه افراطکاری بیجا بود و نه جمود احمقانه.

امشب می خواهم مثالهایی برای جمودهایی که در تاریخ اسلام پیدا شده و


______________________________
(1) جن/ 1
(2) طه/ 5
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه