تقیه وحفظ نیروها صفحه 123

صفحه 123

مقدم بودن ترک تقیه - در جایی که کار از دشنام گذشته و به برائت می رسد - دارند؛ و اظهار کلمات کفر نیز همین حکم را دارد.

عمل اصحاب خاص ائمه علیه السلام

به همه این موارد می توان عمل گروهی از همراهان اهل بیت علیه السلام و اصحاب خاص علی علیه السلام و دیگر ائمه طاهرین علیهم السلام، مثل «حجر بن عدی» و شش یا ده نفر دیگر از یاران علی علیه السلام که در «مرج عذراء» کشته شدند و برائت نجستند؛ یا کسانی چون «میثم تمار»،(1) «رُشید


1- .داستان شهادت میثم ازاین قراراست که وقتی مأموران عبیداالله زیاد،میثم را به کوفهوارد کردند، عبیدالله به او گفت: به من خبر داده اند که تو به ابو تراب بسیار نزدیک بوده ای.- آری، درست گفته اند.- باید از علی تبری بجویی و با ابراز تنفر از او، او را به زشتی یاد کنی، وگرنه دست هاوپاهایت را بریده و بر دار می آویزمت. میثم در مقابل این تهدید گفت: علی علیه السلام به من خبر داده است که من را به دار می آویزی.ابن زیاد برای جبران این وضع نامطلوب که پیش آمده بود، گفت: وای بر تو! با سخنان علیدرخواهم افتاد (و بر خلاف آن پیشگویی عمل خواهم کرد).میثم گفت: چگونه؟ در حالی که این خبر را علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و او از جبرئیلوجبرئیل هم از طرف خدا بیان کرده است. به خدا سوگند! از مکانی هم که در آن به دارآویخته می شوم، به خوبی آگاهم که در کجای کوفه است، و من نخستین مسلمانی هستمکه در راه اسلام بر دهانم لجام زده خواهد شد.ابن زیاد با شنیدن این سخن، بیشتر برآشفت و گفت: به خدا قسم! دست و پایت را قطعمی کنم و زبانت را وامی گذارم تا دروغ مولایت و دروغ تو آشکار شود. و همان دم دستور دادکه دست و پایش را قطع کنند و بر دارش آویزند.میثم را به دار آویختند و او بر روی دار می گفت: هرکس می خواهد حدیث مکنونوارزشمند علی علیه السلام را بشنود، پیش از آنکه کشته شوم، بیاید. من شما را از حوادث آیندهتا پایان جهان خبر می دهم. مردم مشتاق، پیرامون او جمع می شدند. میثم از فراز منبر«دار» برای انبوه جمعیت سخن می گفت. فضایل و شایستگی های اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله ودودمان علی علیه السلام را بازگو می کرد و خیانت ها و فساد های بنی امیه را فاش می ساخت.بیان حقایق و افشاگری های میثم، در آن آخرین لحظه های حیات و از بالای دار، چنانموثر و تکان دهنده بود که به ابن زیاد خبر دادند: این شخص، شما را رسوا کرد. گفت :به دهانش لجام بزنید. به این ترتیب میثم اولین کسی بود که در راه اسلام بر دهانش لجامزده شد.پس از آن، زبان حق گوی او را که به صراحت روز و به برندگی شمشیر بود، بریدند. آن کسکه مأمور بریدن زبانش بود، به میثم گفت: هرچه می خواهی، بگو! امیر فرمان داده است کهزبانت را قطع کنم. میثم گفت: فرزند زن تبهکار، عبیدالله بن زیاد، خیال کرده است کهمی تواند من و مولایم را دروغگو معرفی کند. این است زبان من، و آن مزدور، زبان میثم رااز کامش برآورد». (بحار الأنوار (بیروت)، ج42، ص 125).
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه